263
صافي در شرح کافي ج1

[حديث] بيست و ششم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ]عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«لَمَّا خَلَقَ اللّه ُ الْعَقْلَ ، قَالَ لَهُ : أَقْبِلْ ، فَأَقْبَلَ ، ثُمَّ قَالَ لَهُ : أَدْبِرْ ، فَأَدْبَرَ ، فَقَالَ لهُ : وَعِزَّتِي وَجَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ ، إِيَّاكَ آمُرُ ، وَإِيَّاكَ أَنْهى ، وَإِيَّاكَ أُثِيبُ ، وَإِيَّاكَ أُعَاقِبُ» .

شرح: مضمون اين، ظاهر است از شرح حديث اوّلِ اين باب.

[حديث] بيست و هفتم

۰.اصل: [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ ] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :الرَّجُلُ آتِيهِ وَأُكَلِّمُهُ بِبَعْضِ كَلَامِي ، فَيَعْرِفُهُ كُلَّهُ ؛ وَمِنْهُمْ مَنْ آتِيهِ فَأُكَلِّمُهُ بِالْكَلَامِ ، فَيَسْتَوْفِي كَلَامِي كُلَّهُ ، ثُمَّ يَرُدُّهُ عَلَيَّ كَمَا كَلَّمْتُهُ ؛ وَمِنْهُمْ مَنْ آتِيهِ فَأُكَلِّمُهُ ، فَيَقُولُ : أَعِدْ عَلَيَّ؟
فَقَالَ : «يَا إِسْحَاقُ ، وَمَا تَدْرِي لِمَ هذَا؟» قُلْتُ : لَا ، قَالَ : «الَّذِي تُكَلِّمُهُ بِبَعْضِ كَلَامِكَ ، فَيَعْرِفُهُ كُلَّهُ ، فَذَاكَ مَنْ عُجِنَتْ نُطْفَتُهُ بِعَقْلِهِ ؛ وَأَمَّا الَّذِي تُكَلِّمُهُ ، فَيَسْتَوْفِي كَلَامَكَ ، ثُمَّ يُجِيبُكَ عَلى كَلَامِكَ ، فَذَاكَ الَّذِي رُكِّبَ عَقْلُهُ فِيهِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ ؛ وَأَمَّا الَّذِي تُكَلِّمُهُ بِالْكَلَامِ ، فَيَقُولُ : أَعِدْ عَلَيَّ ، فَذَاكَ الَّذِي رُكِّبَ عَقْلُهُ فِيهِ بَعْدَ مَا كَبِرَ ، فَهُوَ يَقُولُ : أَعِدْ عَلَيَّ» .

شرح: روايت است از اسحاق بن عمّار گفت كه: گفتم امام جعفر صادق را عليه السلام كه: مردى از مؤمنان، مى آيم نزد او و مى گويم با او بعض سخن خود را، پس تمام نكرده، همگىِ آن را مى فهمد. و بعض مؤمنان، كسى است كه مى آيم نزد او، پس با او مى گويم تمام سخن خود را ، پس همگى آن را مى فهمد و جواب مى گويد، چنانچه گفته ام با او. و بعض مؤمنان، كسى است كه مى آيم نزد او، پس با او مى گويم تمام سخن خود را، پس چون نمى فهمد، مى گويد كه باز گو سخن خود را با من.
پس امام عليه السلام گفت كه: اى اسحاق! اين را نيز نمى دانى كه چراست اين؟
گفتم كه: نه.
گفت كه: آن كه سخن را تمام نكرده، مى فهمد، كسى است كه خمير كرده شده آب منى كه او از آن، حاصل شده با خردمندى اش در پشت پدر. و آن كه تمامِ سخن خود را با او مى گويى، پس همگى را مى فهمد، پس از آن، جواب مى گويد، چنانچه گفته توست، كسى است كه جا داده شده خردمندى او در او در شكم مادرش. و آن كه تمامِ سخن خود را با او مى گويى، پس مى گويد كه باز گو، كسى است كه جا داده شده خردمندى او در او بعد از بيرون آمدن از شكم مادر و بزرگ شدن، پس او مى گويد تو را كه باز گو با من.
مراد، اين است كه: اين تفاوت به اختيار غير اللّه تعالى نيست، موافق آنچه گذشت در شرح حديث پانزدهم.


صافي در شرح کافي ج1
262

[حديث] بيست و چهارم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ ، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«الْعَقْلُ دَلِيلُ الْمُؤْمِنِ» .

شرح: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: خردمندى، راهنماى گرونده به خدا و رسولش است.

[حديث] بيست و پنجم

۰.اصل: [الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْوَشَّاءِ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنِ السَّرِيِّ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :]«قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يَا عَلِيُّ ، لا فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ ، وَلَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ» .

شرح: لَا، براى نفى جنس است. فقر، مبنى بر فتح است. أشَدّ، مرفوع و خبر لَا است.
يعنى: گفت رسول اللّه صلى الله عليه و آله كه: اى على! هيچ بى چيزى، بدتر از ناخردمندى نيست و هيچ دارايى، پر فايده تر از خردمندى نيست.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75538
صفحه از 500
پرینت  ارسال به