285
صافي در شرح کافي ج1

۰.اصل: «ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ، وَمَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ».

شرح: الفَرْض: بريدن. و مراد به فريضه اين جا، مسئله فروع فقه است؛ چه در آن، كار به آخر رسيده و حكم افعال شخصيّه معلوم شده.
العُدُول: كيبيدن. ۱ السُّنّة: راه و روش؛ و مراد اين جا، مسئله اصول فقه است.
القائِم: كارساز ضعيفان؛ و مراد اين جا، مسئله معلومه است از اصول فقه كه در مسائل غير معلومه به كار آيد.
يعنى: بعد از آن گفت پيغمبر صلى الله عليه و آله كه: نيست دانشى كه ضرر رساند به كسى كه نداند آن را و نفع رساند به كسى كه داند آن را، مگر سه دانش:
اوّل: دانستن مضمون آيتى از قرآن كه صريح باشد در معنى خود و معلوم باشد كه منسوخ نشده. پس اگر كسى صاحب تتبّع باشد و گويد كه: اين آيت، اين معنى ندارد، يا گويد كه: منسوخ شده، مكابره صريح مى كند، يا خود را بازى اى مى زند، مثل آيت هايى كه در آنها نهى از قرار دادن شريك براى اللّه تعالى و اختلاف از روى ظن هست.
دوم: دانستن مسئله اى كه در آن مسئله، قطع و فصل الهى باشد، به اين معنى كه در آن مسئله، اللّه تعالى حكم افراد شخصيّه فعل مكلّف را بيان كرده باشد، بى واسطه بيان حكم افراد كلّيّه آن؛ و آن مسئله، عدول كرده باشد از محكمات قرآن، به اين معنى كه در محكمات قرآن نباشد، مثل اين كه بر هر عاقل بالغ، واجب است در هر وقت ظهر، چهار ركعت و مستحبّ است در هر سحر، يازده ركعت و مانند آنها از مسائل فروع فقه؛ چه مقصودِ بى واسطه از آنها دانستن حكم افراد شخصيّه نماز ظهر و نماز شب و مانند آنهاست.
سوم: دانستن مسئله اى كه در آن مسئله، بيان راه و روش باشد، به اين معنى كه مقصودِ بى واسطه از آن، دانستن حكم افعال كلّيّه باشد و آن مسئله، كارسازىِ مسائلِ ندانسته كند، به اين معنى كه به واسطه دانستن آن مسئله، افعال شخصيّه كه حكم الهى در آنها دانسته نشده، به جا آورده شود، مثل اين كه در مسئله ندانسته، عمل به ظاهر قرآن مى توان كرد بى فتوا و قضا، و مثل اين كه اگر در ظاهر قرآن نيز نباشد، عمل به خبر واحدِ صحيح مى توان كرد در آن و مانند اينها از مسائلى كه از اصول فقه است و قطع و فصل در آنها نشده، به اين معنى كه بعد از دانستن آنها، فايده اى از آنها در افعال شخصيّه نمى توان برد بى احتياج به انتظار سخنى ديگر در بيان حكم افعال شخصيّه، مثل ظاهر قرآن و خبر واحد.
و مصنّف اشارت كرد به اين قسم سوم كه گفت كه: «بِالْاثَارِ الصَّحِيحَةِ وَالسُّنَنِ الْقَائِمَة» و بيان شد در شرح «وَ قُلْتَ إِنَّكَ تُحِبّ» تا آخر، در خطبه. و هر چه غير اين سه قسم دانش است و نسبتى به آنها ندارد، زياد است، به اين معنى كه هرزه است. دانستن آن، فايده ندارد و ندانستن آن، ضرر ندارد.

1.كيبيدن: به يك سو رفتن و تحاشى نمودن.


صافي در شرح کافي ج1
284

باب سوم

اصل:بَابُ صِفَةِ الْعِلْمِ وَفَضْلِهِ وَفَضْلِ الْعُلَمَاء

شرح: اين باب، بيانِ نشان علمى است كه اللّه تعالى امر به طلب آن نكرده و بيان فضيلت آن علم و بيان فضيلت علماى آن علم.
در اين باب، ده حديث است.

[حديث] اوّل

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَعَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ عُبَيْدِ اللّه ِ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ الدِّهْقَانِ، عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ] عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسى عليه السلام ، قَالَ:«دَخَلَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله الْمَسْجِدَ، فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ، فَقَالَ: مَا هذَا؟ فَقِيلَ: عَلَامَةٌ، فَقَالَ: وَمَا الْعَلَامَةُ؟ فَقَالُوا لَهُ: أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَوَقَائِعِهَا وَأَيَّامِ الْجَاهِلِيَّةِ وَالْأَشْعَارِ وَالْعَرَبِيَّةِ» .
قَالَ: «فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ذَاكَ عِلْمٌ لَا يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ، وَلَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ».

شرح: روايت است از امام موسى كاظم عليه السلام گفت كه: داخل شد رسول اللّه صلى الله عليه و آله در مسجد مدينه، پس ناگاه ديد جماعتى كه به تحقيق، دور مردى گرفته اند. پس گفت كه: چيست اين جمعيّت با اين مرد؟
پس گفته شد كه: مردى است بسيار دانا.
پس گفت كه: و چيست معنى بسيار دانا؟
پس گفتند رسول اللّه صلى الله عليه و آله را كه: داناتر مردمان است به نَسَب هاى عرب و تاريخ عرب و روزگار گذشته كه پيش از ظهور پيغمبرى شما بود و شعرهاى عرب و قاعده هايى كه در زبان عرب است.
امام گفت كه: پس گفت پيغمبر صلى الله عليه و آله كه: دانش اين مرد، هرزه است. دانشى است كه ضررى نمى رساند به كسى كه نداند آن را و نفعى نمى رساند به كسى كه داند آن را.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66363
صفحه از 500
پرینت  ارسال به