303
صافي در شرح کافي ج1

صافي در شرح کافي ج1
302

[حديث] پنجم

۰.اصل: [الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ رَفَعَهُ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ ]عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام، قَالَ:«لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي طَلَبِ الْعِلْمِ، لَطَلَبُوهُ وَلَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ، وَخَوْضِ اللُّجَجِ، إِنَّ اللّه َ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ أَوْحى إِلى دَانِيَالَ: أَنَّ أَمْقَتَ عَبِيدِي إِلَيَّ الْجَاهِلُ الْمُسْتَخِفُّ بِحقّ أَهْلِ الْعِلْمِ، التَّارِكُ لِلِاقْتِدَاءِ بِهِمْ؛ وَأَنَّ أَحَبَّ عَبِيدِي إِلَيَّ التَّقِيُّ الطَّالِبُ لِلثَّوَابِ الْجَزِيلِ، اللَازِمُ لِلْعُلَمَاءِ، التَّابِعُ لِلْحُلَمَاءِ، الْقَابِلُ عَنِ الْحُكَمَاءِ».

شرح: روايت است از امام زين العابدين عليه السلام گفت كه: اگر مى دانستند مردمان، ثوابى را كه در طلب علم دين است، هر آيينه طلب مى كردند آن را، هر چند كه باشد به ريختن خون هاى مخالفانى كه مانع طلب علم اند و فرو رفتن در شمشيرهاى آن مخالفان، به معنى زدن بر قلب لشكر ايشان. به درستى كه اللّه تعالى وحى فرستاد سوى دانيال پيغمبر كه: به درستى كه دشمن داشته شده ترِ بندگان من، سوى من، ناخردمندى است كه سبك مى شمرد قدر علماى دين را. ترك مى كند پيروى ايشان را. و به درستى كه دوست داشته شده ترِ بندگان من، سوى من، پرهيزگارى است كه طلب كننده است ثواب بزرگ را كه ثواب آخرت است. از علماء جدا نمى شود. پيرو خردمندان است. قبول كننده است سخن جمعى را كه خود را بازمى دارند از خواهش نفس.

[حديث] ششم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ، قَالَ: ]قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :«مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَعَمِلَ بِهِ وَعَلَّمَ لِلّهِ، دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِيماً، فَقِيلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ ، وَعَمِلَ لِلّهِ ، وَعَلَّمَ لِلّهِ».

شرح: العِلْم منصوب و مَفعولٌ بِه است و عبارت است از آيات بيّناتِ محكماتِ قرآن كه صريح است در نهى از پيروى ظن و امر به سؤال «أهل الذكر» از هر مشتبه كه آن كس محتاج به آن شود در دين. و تعلّم علم و تفهّم آن كه مذكور مى شود در حديث سومِ باب آينده، عبارت است از استنباط نتيجه از آن علم و آن، امامت امير المؤمنين و اوصياى معصومين او تا انقراض تكليف است. بنا بر اتفاق امّت بر اين كه معارضان ايشان پيروى ظن مى كنند.
عَلَّمَ به تقدير «عَلَّمَهُ» است. لِلّهِ متعلّق به هر يك از سه فعل است.
دُعِىَ به صيغه ماضى غايب مجهول باب «نَصَرَ» است، به معنى «سُمِّيَ».
المَلَكُوت (به فتح ميم و فتح لام، مبالغه «مُلْك» به ضمّ ميم و سكون لام): كمال پادشاهى و تسخير هر چيز؛ و اين جا عبارت است از ملائكه كه اثر پادشاهى اللّه تعالى در ايشان ظاهرتر است و باطل در ايشان نمى باشد.
عظيم، به معنى نامى است كه بزرگ است.
فاء در فَقِيلَ براى بيان است؛ و مراد، اين است كه: آن نام عظيم، جمله تَعَلَّم لِلّهِ تا آخر است، نظير اين كه جمله «لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ»۱ از اسماء اللّه شمرده مى شود در «كِتَابُ التَّوْحِيد» در حديث اوّلِ باب پانزدهم كه «بَابُ حُدُوثِ الْأسْمَاء» است. مى تواند بود كه قائل اين كلام، ملائكه مقرّبين باشد كه به اَتباع خود از ملائكه گويند. و مى تواند بود كه اللّه تعالى باشد كه به ملائكه گويد.
حذف مَفعولٌ بِه در تَعلَّم للّه و دو نظيرش، براى عموم است؛ و مراد، اين است كه: عمده و اصل آنچه نازل شده از اللّه تعالى بر رسولش، آن آيات است. پس هر كه تعلّم و عمل و تعليم آن كند، ثوابش مثل ثواب تعلّم و عمل و تعليم جميع مُنزَل بر رسول است، خواه در محكم قرآن و خواه در متشابه آن، نظير آيت سوره مائده: «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» . ۲
يعنى: گفت مرا امام جعفر صادق عليه السلام كه: هر كه ياد گرفت علم را و عمل كرد به آن علم و ياد دادن آن علم را به ديگران براى رضاى اللّه تعالى، خوانده شد به نامى بزرگ در فرشتگان آسمان ها. بيانِ اين، آن كه: گفته شد در فرشتگان كه ياد گرفت جميع شريعت را براى رضاى اللّه تعالى و عمل كرد به جميع شريعت براى رضاى اللّه تعالى و ياد داد جميع شريعت را به ديگران براى رضاى اللّه تعالى.

1.بقره (۲): ۲۵۵ .

2.مائده (۵): ۳۲.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66403
صفحه از 500
پرینت  ارسال به