311
صافي در شرح کافي ج1

[حديث] چهارم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى؛ وَمُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ النَّيْسَابُورِيِّ جَمِيعاً، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى ]عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمَ وَالصَّمْتَ».

شرح: روايت است از امام رضا عليه السلام گفت كه: به درستى كه از نشان هاى علم دين، دو چيز است: اوّل، بردبارى، به معنى گذرانيدن بى ادبى از فروپايه تر از خود. و دوم، خاموشى، به معنى اين كه هر چه نداند، نگويد و دانسته را نيز بى جا نگويد.

[حديث] پنجم

۰.اصل: [أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللّه ِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ، قَالَ: ]قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام :«لَا يَكُونُ السَّفَهُ وَالْغِرَّةُ فِي قَلْبِ الْعَالِمِ».

شرح: الغِرّة (به كسر غين با نقطه و تشديد راء بى نقطه): غفلت و بازى خوردن.
يعنى: گفت امير المؤمنين عليه السلام كه: نمى باشد سبكى و بازى خوردن از شيطان، به خودپسندى در دل داناى علمِ دين. پس زود از جا در نمى آيد و زود جواب هر چه پرسند، نمى گويد.

[حديث] ششم

۰.اصل: [وَبِهذَا الْاءِسْنَادِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَهُ، قَالَ: ]«قَالَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ عليهماالسلام: يَا مَعْشَرَ الْحَوَارِيِّينَ، لِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِي، قَالُوا: قُضِيَتْ حَاجَتُكَ يَا رُوحَ اللّه ِ، فَقَامَ، فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ، فَقَالُوا: كُنَّا نَحْنُ أَحق بِهذَا يَا رُوحَ اللّه ِ، فَقَالَ: إِنَّ أَحق النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ، إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هكَذَا لِكَيْمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِي فِي النَّاسِ كَتَوَاضُعِي لَكُمْ.
ثُمَّ قَالَ عِيسى عليه السلام : بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ، لَا بِالتَّكَبُّرِ؛ وَكَذلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ، لَا فِي الْجَبَلِ».

شرح: رُوح (به ضمّ راء و سكون واو): جسمى است هوايىِ لطيف كه مرئى نمى شود و باعث زندگى بدن است. و امتياز عيسى از ساير مردمان، اين است كه بدن ايشان مخلوق شده از گل يا از منى و آخر، روح در آن دميده شده، به خلاف عيسى كه بدن او مخلوق شده از روحى كه جبرئيل در مريم دميده يا از آن و از منى مريم و اضافه آن به اللّه ، به اعتبار اين است كه اللّه آن را گزيده از ساير ارواح، چنانچه مى آيد در «كِتَابُ التَّوْحِيد» در احاديث «بَابُ الرُّوح» كه باب بيست و يكم است.
يعنى: گفت عيسى بن مريم عليهماالسلام كه: اى جماعت خاصّان! مرا سوى شما حاجتى است. روا كنيد آن را.
گفتند كه: روا كرده شده باد حاجت تو ـ اى جان اللّه تعالى ـ . پس عيسى برخاست. پس شست پاهاى ايشان را از گرد راه.
پس گفتند كه: بوديم ما سزاوارتر به اين خدمت ـ اى جان اللّه تعالى ـ.
پس گفت كه: به درستى كه سزاوارترِ مردمان به خدمت، داناست تا مردمان تواضع ياد گيرند. نكردم تواضعِ چنين را، مگر براى اين كه تواضع كنيد بعد از جدا شدن از من در ميان مردمان، مانند تواضعِ من براى شما.
بعد از آن گفت عيسى عليه السلام كه: به تواضع آباد مى شود صفت خوددارى از خواهش نفس، نه به تكبّر، و همچنين در زمين نرم مى رويد كاشته، نه در كوه.


صافي در شرح کافي ج1
310
  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 73554
صفحه از 500
پرینت  ارسال به