323
صافي در شرح کافي ج1

صافي در شرح کافي ج1
322

باب نهم

اصل:بَابُ مُجَالَسَةِ الْعُلَمَاءِ وَصَحَبَتِهِمْ

شرح: اين باب، بيان خوبىِ هم نشينى دانايان به مسائل دين و همراه ايشان بودن است.
در اين باب، پنج حديث است.

[حديث] اوّل

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ، قَالَ: ]«قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ: يَا بُنَيَّ، اخْتَرِ الْمَجَالِسَ عَلى عَيْنِكَ، فَإِنْ رَأَيْتَ قَوْماً يَذْكُرُونَ اللّه َ جَلَّ وَعَزَّ، فَاجْلِسْ مَعَهُمْ؛ فَإِنْ تَكُنْ عَالِماً، نَفَعَكَ عِلْمُكَ، وَإِنْ تَكُنْ جَاهِلاً، عَلَّمُوكَ، وَلَعَلَّ اللّه َ أَنْ يُظِلَّهُمْ بِرَحْمَتِهِ؛ فَتَعُمَّكَ مَعَهُمْ، وَإِذَا رَأَيْتَ قَوْماً لَا يَذْكُرُونَ اللّه َ، فَلَا تَجْلِسْ مَعَهُمْ؛ فَإِنْ تَكُنْ عَالِماً، لَمْ يَنْفَعْكَ عِلْمُكَ، وَإِنْ كُنْتَ جَاهِلاً، لا يَزِيدُوكَ جَهْلاً ، وَلَعَلَّ اللّه َ أَنْ يُظِلَّهُمْ بِعُقُوبَةٍ؛ فَتَعُمَّكَ مَعَهُمْ».

شرح: اخْتَرْ (به خاء بانقطه و راء بى نقطه) به صيغه امرِ مُعتلّ الْعَينِ يائىِ باب افتعال است.
الاِخْتِيار: تفضيل و ترجيح.
الْمَجالِس (به فتح ميم، جمع مُجالِس، به ضمّ ميم): هم نشينان؛ و مثل اين است «مَفاتِح» در آيت سوره انعام: «وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ»۱ اگر جمع مُفاتِح (به ضمّ ميم) باشد، به معنى سرِّ سخنِ غيب گشايندگان، و عبارت باشد از رسول اللّه و اوصياى او عليهم السلام كه مى فهمند هر غيبى را كه اللّه تعالى ذكر كرده و اگر ايشان نمى بودند، سرِّ سخن غيب وا نمى شد در قرآن.
فهم سخن گر نكند مستمعفتح سخن از متكلّم مجوى
و مراد به هم نشينان اين جا، جمعى است كه قابل هم نشينى باشند و آن، قوم اوّل است. و اگر مَجالِس اين جا، جمع «مَجْلِس» مى بود يا به ضمّ ميم و مفرد مى بود، مناسب نمى بود با فَإنْ رَأيْتَ قَوماً يَذْكُرُونَ اللّه َ ـ جَلَّ وَ عَزَّ ـ فَاجْلِسْ مَعَهُمْ.
عَلى عَيْنِك ظرف لغو متعلّق به اخْتَرْ است. و مراد به عَيْن، چشم است كه شريف ترِ اعضا است، يا مراد، ذات است، نظير «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ» . ۲
ذِكْر اللّه ، عبارت است از ترسيدن از عذاب اللّه تعالى، به موافق كردن قول و فعل خود با آيات بيّناتِ محكماتِ كتاب الهى كه در آنها نهى از پيروى ظن و امر به سؤالِ «أهل الذكر» صريح است و در هر شريعتى بوده و ترك ذِكْر اللّه ، عبارت از ضدّ آن است و آن، اتّباع ظن و «قَول عَلَى اللّه بِغَير عِلْم» است.
يعنى: گفت لقمان حكيم پسرش را كه: اى پسرك من! تفضيل كن هم نشينان خوب را بر چشمت. بيانِ اين، آن كه: اگر ديدى جمعى را كه ياد اللّه ـ جَلَّ و عَزَّ ـ مى كنند، پس بنشين با ايشان؛ چه اگر دانا باشى به آنچه مى گويند، فايده مى رساند تو را آن دانش، بنا بر اين كه هر كه چيزى داند، از شنيدن سخنى كه موافق آن باشد و از روى دانش باشد، خوشحال مى شود و از فراموشى دورتر مى شود؛ و اگر نادان باشى، آنچه را كه مى گويند، ياد مى دهند تو را و راه دانش خود به تو مى نمايند. و فايده ديگر اين كه شايد اللّه تعالى در اين وقت، فرود آورد بر آن جمع، رحمتى، پس تو را نيز فرو گيرد آن رحمت با ايشان براى هم نشينى ايشان، بنا بر اين كه رحمت الهى بر جمعيّت اهل حق، بيشتر فرود مى آيد از تنها.
و اگر ديدى جمعى را كه ياد اللّه تعالى نمى كنند، پس منشين با ايشان؛ چه اگر دانا باشى در آنچه مى گويند، فايده نمى رساند تو را دانش تو از شنيدن سخن ايشان؛ زيرا كه هر چند كه موافق باشد، باطل است؛ چون از روى پيروى ظن است. و اگر نادان باشى در آنچه مى گويند، در تو چيزى زياد نمى كند، مگر اين كه نادانى را در تو پا بر جا كند، بنا بر اين كه طبع آدمى، بسيار مايل است به سخن گفتن از روى ظن . پس هر گاه شنود كه ديگرى گفت، آن ميل، قوى تر مى شود، و اگر گويد، نادانى پا بر جا مى شود در او. و ضررى ديگر اين كه شايد اللّه تعالى در اين وقت، فرود آورد بر آن جمع، لعنتى كه باعث عذاب ايشان شود، پس تو را نيز فرو گيرد آن لعنت با ايشان، براى هم نشينى ايشان.

1.انعام (۶): ۵۹ .

2.حشر (۵۹): ۹ .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66319
صفحه از 500
پرینت  ارسال به