339
صافي در شرح کافي ج1

شرح: فَلا يَتَّهِمْهُ مجزوم به لاى ناهيه است؛ چه اگر لَا نافيه مى بود، بىفاء مى بود.
يعنى: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: چون پرسيده شود مردى از شما از مسئله اى كه نمى داند آن را، پس بايد كه گويد كه: نمى دانم. و نگويد كه: اللّه تعالى داناتر است، پس در دل پرسنده، شكّى اندازد كه مى داند آن را. و چون گويد پرسيده شده كه: نمى دانم، پس بايد كه به تهمتِ دانستن و نگفتن، ندارد او را پرسنده.
منافات نيست ميان اين حديث و حديث چهارمِ اين باب؛ زيرا كه اين حديث در جواب سؤال است، به خلاف حديث چهارم. و أيضاً منافات نيست ميان اين حديث و شقّ اوّل حديث پنجمِ اين باب؛ زيرا كه اين حديث براى بيان راجح است و منافات ندارد با جواز مرجوح.

[حديث] هفتم

۰.اصل: [الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَةَ، عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ، قَالَ: ]سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام : مَا حقّ اللّه ِ عَلَى الْعِبَادِ؟ قَالَ:«أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ، وَيَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ».

شرح: اين با ضميمه مى آيد در حديث دوازدهمِ باب هفدهم كه «بَابُ النَّوَادِر» است.
حَقِّ اللّه ِ عَلَى الْعِبَاد عبارت است از حقّ ى كه در ضمن اداى آن، اداى جميع حقوق اللّه تعالى است و آن، حقى است كه اللّه تعالى پيمانِ آن را گرفته بر جميع بندگان در جميع كتاب هاى خود، موافق آيت سوره أعراف: «أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَـقُ الْكِتَـبِ أَن لَايَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلَا الْحقّ»۱ و بيان شد در شرح «فَنَدَبَهُمْ إِلى مَعْرِفَتِهِ» تا آخر در خطبه.
يعنى: پرسيدم امام محمّد باقر عليه السلام را كه: چيست عمده حقّ اللّه تعالى بر بندگانش؟
گفت كه: آن كه وقت حاجت گويند آنچه را كه دانند و نگويند آنچه را كه ندانند.

1.اعراف (۷): ۱۶۹.


صافي در شرح کافي ج1
338

شرح: روايت است از امام محمّد باقر عليه السلام گفت كه: آنچه دانيد، پس گوييد و آنچه ندانيد، پس با خود گوييد كه: اللّه تعالى داناتر است؛ به اين معنى كه فتوا به آن مدهيد. بيانِ اين، آن كه: به درستى كه مرد هر آينه گاهى جدا مى كند آيتى را از متشابهات قرآن كه تفسيرِ آن كند از پيش خود و به پيروى ظنّ؛ و حال آن كه مى افتد در تفسير آن آيت در جايى كه دورتر است از ميانه آسمان و زمين. مراد اين است كه: در جهنّم مى افتد كه آزارِ افتاده در آن، بيشتر از آزارِ كسى است كه از آسمان در زمين افتد.

[حديث] پنجم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«لِلْعَالِمِ ـ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَهُوَ لَا يَعْلَمُهُ ـ أَنْ يَقُولَ: اللّه ُ أَعْلَمُ، وَلَيْسَ لِغَيْرِ الْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذلِكَ».

شرح: مراد به عالِم، دانا به قدر مُعتدٌّ بِه از مسائل است. يا مراد، دانا به بعضِ «مَسْئولٌ عَنْه» است، مثل اين كه پرسيده شود كه: آيا كذب، كبيره است؟ و او داند كه حرام است و زياد بر آن را نداند.
يعنى: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: جايز است دانا را چون پرسيده شود از چيزى و او نداند آن را، اين كه گويد در جاى جواب كه: اللّه تعالى داناتر است. و جايز نيست براى غير دانا اين كه گويد آن را.

[حديث] ششم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى، عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لَا يَعْلَمُ، فَلْيَقُلْ: لَا أَدْرِي، وَلَا يَقُلْ: اللّه ُ أَعْلَمُ؛ فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً، وَإِذَا قَالَ الْمَسْؤُولُ: لَا أَدْرِي، فَلَا يَتَّهِمْهُ السَّائِلُ».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 73656
صفحه از 500
پرینت  ارسال به