341
صافي در شرح کافي ج1

[حديث] نهم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ] عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ، قَالَ: مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام إِلَا كَادَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي، قَالَ:«حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَدِّي، عَنْ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ».
قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ: وَأُقْسِمُ بِاللّه ِ مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلى جَدِّهِ، وَلَا جَدُّهُ عَلى رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ، فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ ، وَمَنْ أَفْتَى النَّاسَ ـ وَهُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَالْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ ـ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ».

شرح: مَقايِيس بيان مى شود در شرح عنوان باب بيستم.
نَاسِخ و مَنْسُوخ به معنى برطرف كننده و برطرف كرده شده است، مثل امام باقى و امام ماضى، چنانچه مى آيد در كتاب «الْاءِيمَانِ وَ الْكُفْرِ» در حديث چهارمِ باب چهل و دوم كه «بَابُ الْعِبَادَة» است و مى آيد در «كِتَابُ الْمَعِيشَة» در «بَابُ دُخُولِ الصُّوفِيَّة عَلى أَبي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَيْه» كه باب اوّل است. و مثل آيتى از قرآن كه رفع حكم سابق كند و آيتى كه حكمش مرفوع شود، چنانچه مى آيد در حديث اوّلِ باب هفدهم «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْرِ». و مثل اين كه لفظى مؤخّر قرينه اراده خلاف ظاهر شود از لفظى مقدّم.
يعنى: روايت است از عبد اللّه بن شُبرُمه (به ضمّ شين بانقطه و سكون باء يك نقطه و ضمّ راء و تخفيف ميم، كه فقيه و قاضى مخالفان در كوفه بوده) گفت كه: هيچ وقت به يادم نمى آيد حديثى كه شنيدم آن را از جعفر بن محمّد عليهماالسلام ، مگر آن كه نزديك است كه شكافته شود دلم. گفت جعفر بن محمّد كه: روايت كرد پدرم از جدّم از رسول اللّه صلى الله عليه و آله . در ميان اين سخن ابن شُبرُمه گفت كه: و من قسم مى خورم به خدا كه دروغ نگفت پدرش بر جدّش و نه جدّش بر رسول اللّه صلى الله عليه و آله . باز ابن شُبرُمه بر سر نقل تتمّه سخن اوّل رفت كه: گفت جدّم كه: گفت رسول اللّه صلى الله عليه و آله : هر كه عمل كند به قياس كرده شده ها، پس به تحقيق جهنّمى شده و جهنّمى كرده مردمانى را كه تابع او شده اند. و هر كه فتوا دهد مردمان را در هر چه پرسند و او به دانش، جدا نكند برطرف كننده را از برطرف شده و «صَرِيحُ الدَّلَالَه» را كه احتمال نسخ در آن نباشد، از غير آن، پس به تحقيق جهنّمى شده و جهنّمى كرده ديگران را.
اشارت به اين است كه: نهى از فتوا به پيروى ظنّ در آيت هاى صريح هست و آنها احتمال نسخ ندارد؛ چه در آنها هست كه اين نهى در هر كتاب الهى بوده و هيچ پيغمبرى فرستاده نشده، مگر براى نهى از اختلاف از روى ظنّ.


صافي در شرح کافي ج1
340

[حديث] هشتم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ يُونُسَ، عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«إِنَّ اللّه َ حَضَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ: أَنْ لَا يَقُولُوا حَتّى يَعْلَمُوا، وَلَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا ، وَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ: «أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللّه ِ إِلَا الْحقّ»۱ وَقَالَ: «بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ»۲ ».

شرح: حَضَّ (به حاء بى نقطه و ضاد بانقطه، به صيغه ماضى معلوم مضاعف باب «نَصَرَ» است.
أَنْ لَا يَقُولُوا به تقدير «عَلى أَنْ لَا يَقُولُوا» است.
مَا در مَا لَم يَعلَمُوا مصدريّه زمانيّه است؛ زيرا كه اگر موصوله باشد، به تقديرِ عايد، لازم مى آيد كه ردّ «لِلّهِ شَرِيكٌ» نتوان كرد؛ زيرا كه معلوم نيست، موافق آيت سوره يونس: «قُلْ أَتُنَبِّئونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِى السَّمَاوَ تِ وَلَا فِى الْأَرْضِ»۳ پس لَمْ يَعْلَمُوا به تقدير «لَمْ يَعْلَمُوا صِحَّةَ الرَّدّ» است.
و بنا بر اين مى گوييم كه: از جمله احتمالات در آيت سوره يونس، اين است كه مفعول كَذَّبوا محذوف باشد به تقدير «كَذَّبُوا هذَا الْقُرْآنَ» كه مذكور است در سابقِ اين آيت و آن، اشارت باشد به سابقش كه: «إِنَّ الظنّ لَا يُغْنِى مِنَ الْحقّ شَيْئا»۴ و مانند آن از آيات بيّناتِ محكماتِ ناهيه از پيروى ظنّ. و باء در بِمَا لَم يُحِيطُوا براى مصاحبت باشد و مَا مصدريه باشد و ضمير بِعِلْمِه راجع به مصدر كَذَّبُوا باشد؛ و مراد، علم به صحّت آن تكذيب باشد و ضمير تَأوِيله نيز راجع به مصدر كَذَّبُوا باشد؛ و مراد به تأويل، تكذيب عقاب آن باشد كه در آخرت مقرّر شده. و اين، منافات ندارد با احتمالاتى ديگر؛ زيرا كه قرآن را معانى بسيار مى باشد.
عَلى در عَلَى اللّه بنائيّه است، چنانچه بيان شد در خطبه مصنّف در شرح «فَنَدَبَهُمْ» تا آخر.
يعنى: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: به درستى كه اللّه تعالى حرص فرمود بندگان خود را به دو آيت از قرآن بر دو چيز: اوّل، اين كه نگويند چيزى را، مگر وقتى كه دانند؛ و دوم، اين كه تكذيب نكنند چيزى را، چندان كه ندانند صحّت آن تكذيب را.
تفسير اين، آن است كه: گفت ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ در سوره اعراف در سرزنش جهودان كه: آيا گرفته نشده بر ايشان پيمانى كه در هر كتاب الهى هست. آن پيمان، اين است كه نگويند بنا بر اللّه تعالى، مگر معلومِ بى شكّ و شبهه را. و گفت در سوره يونس در سرزنش پيروان ظنّ كه: بلكه تكذيب كردند امثال: «إِنَّ الظنّ لَا يُغْنِى مِنَ الْحقّ شَيْئا»۵ را با اين كه احاطه نكرده اند به علم به صحّت آن تكذيب و هنوز نيامده ايشان را عاقبت آن تكذيب.

1.اعراف (۷): ۱۶۹.

2.يونس (۱۰): ۳۹.

3.يونس (۱۰): ۱۸ .

4.يونس (۱۰): ۳۶؛ نجم (۵۳): ۲۸ .

5.يونس (۱۰): ۳۶؛ نجم (۵۳): ۲۸ .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66410
صفحه از 500
پرینت  ارسال به