۰.اصل: «لَا تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا، وَلَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا، وَلَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا، وَلَا تُدْهِنُوا فِي الْحقّ فَتَخْسَرُوا، وَإِنَّ مِنَ الْحقّ أَنْ تَفَقَّهُوا، وَمِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا، وَإِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ، وَأَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ، وَمَنْ يُطِعِ اللّه َ يَأْمَنْ وَيَسْتَبْشِرْ، وَمَنْ يَعْصِ اللّه َ يَخِبْ وَيَنْدَمْ».
شرح: الدَّهْن (به فتح دال بى نقطه و سكون هاء، مصدر باب «نَصَرَ») و الإْدْهَان (مصدر باب اِفعال): نفاق؛ و مراد اين جا، سهل انگارى است.
أَنْ در دوم ۱ مفسّره يا ناصبه است. پس تَفَقَّهُوا به صيغه امر يا به صيغه مضارعِ باب تفعُّل به حذف يك تاء يا باب «حَسُنَ» يا باب «عَلِمَ» است.
معنى تفقُّه و فقه گذشت در شرح حديث هفتمِ باب دوم.
أَنْ در سوم ناصبه يا مفسّره است.
الْاِغْتِرَار (به غين بانقطه و دو راء بى نقطه، مصدر باب افتعال): بازى خوردن از تصرّف خلفاى ضلالت در بلاد، موافق آيت سوره آل عمران: «لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِى الْبِلَـدِ»۲ .
يعنى: طلب شكّ مكنيد در آنچه دانسته شده از محكمات قرآن كه آخر، شكّ مى كنيد در آن. و شكّ مكنيد در آن كه كافر مى شويد. و رخصت مكنيد نفْس هاى خود را در خواهش اختلاف از روى ظنّ كه آخر، سهل انگار مى شويد در آنچه در محكمات قرآن است. و سهل انگار مشويد در آنچه در محكمات قرآن است كه زيانكار در آخرت مى شويد. و به درستى كه از جمله محكمات قرآن است كه فهمنده حدودِ «مَا أَنْزَلَ اللّه ُ عَلى رَسُولِهِ» شويد و از جمله فهميدن حدود «مَا أَنْزَلَ اللّه ُ» اين است كه بازى نخوريد از دنياى ظالمان. و به درستى كه اخلاصمندترِ شما با خود، كسى است كه قبول كننده تر است فرمان صاحب كلِّ اختيار خود را كه در محكمات قرآن است. و بى اخلاص تر شما با خود، كسى است كه مخالفت كننده تر است فرمان صاحب كلّ اختيار خود را كه در محكمات قرآن است. و هر كه فرمان بَرد اللّه تعالى را، خاطر جمع مى شود از عذاب اللّه تعالى و خوشحالى داخل شدن بهشت به او مى رسد در وقت مردن. و هر كه نافرمانى كند اللّه تعالى را، بى مراد و پشيمان مى شود.