357
صافي در شرح کافي ج1

۰.اصل: وَقَالَ عليه السلام :«أَوْحَى اللّه ُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ إِلى دَاوُدَ عليه السلام : لَا تَجْعَلْ بَيْنِي وَبَيْنَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْيَا؛ فَيَصُدَّكَ عَنْ طَرِيقِ مَحَبَّتِي؛ فَإِنَّ أُولئِكَ قُطَّاعُ طَرِيقِ عِبَادِيَ الْمُرِيدِينَ، إِنَّ أَدْنى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِ عَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِي مِنْ قُلُوبِهِمْ».

شرح: و گفت امام عليه السلام در بيان آنچه گذشت كه: وحى فرستاد اللّه تعالى سوى داود پيغمبر عليه السلام كه: مگردان واسطه ميان من و ميان خودت، دانايى را كه گرفتار به دنيا باشد، تا منع كند تو را از راه دوستى من؛ چه ايشان راهزنانِ بندگان من اند كه قصد ثواب من دارند. به درستى كه سهل ترْ چيزى كه من مى كنم با ايشان، اين است كه برمى دارم لذّت گفتگوى خود را از دل هاى ايشان؛ به اين معنى كه ايشان التفات به محكمات كتاب من نمى كنند و پيروى ظن در فتوا مى نمايند، يا به اين معنى كه ايشان لذّت خواهش مطلب ها نزد من به تضرّع ندارند.

[حديث] پنجم

۰.اصل: [عَلِيٌّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: ]«قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي الدُّنْيَا، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللّه ِ، وَمَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا؟ قَالَ: اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ، فَإِذَا فَعَلُوا ذلِكَ، فَاحْذَرُوهُمْ عَلى دِينِكُمْ».

شرح: گفت رسول اللّه صلى الله عليه و آله كه: دانايان به احاديث، امينان پيغمبران اند در امّت هاى ايشان، چندان كه داخل در دوستىِ دنيا نشوند.
گفته شد نزد پيغمبر عليه السلام كه: اى رسول اللّه ! و چيست نشان داخل شدن ايشان در دوستىِ دنيا؟
گفت كه: همراهى پادشاه غير عادل. پس چون كردند اين همراهى را، پس احتراز كنيد از ضرر ايشان بر دين شما به فتواهاى ناحق از روى ظن؛ چه غير اين قسمْ مردى، با آن پادشاه، همراهى نمى تواند كرد.


صافي در شرح کافي ج1
356

[حديث] سوم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْاَ?ْبَهَانِيِّ، عَنِ الْمِنْقَرِيِّ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ،] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«مَنْ أَرَادَ الْحَدِيثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْيَا، لَمْ يَكُنْ لَهُ فِي الْاخِرَةِ نَصِيبٌ».

شرح: اين، ظاهر است از شرح سابق.

[حديث] چهارم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْقَاسِمِ، عَنِ الْمِنْقَرِيِّ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ، ]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«إِذَا رَأَيْتُمُ الْعَالِمَ مُحِبّاً لِدُنْيَاهُ، فَاتَّهِمُوهُ عَلى دِينِكُمْ؛ فَإِنَّ كُلَّ مُحِبٍّ لِشَيْءٍ يَحُوطُ مَا أَحَبَّ» .

شرح: يَحُوط (به حاء بى نقطه و طاء بى نقطه) به صيغه مضارع غايب معلوم باب «نَصَرَ» يا باب تفعيل است. الحَوْط و التحويط: ۱ نگاهدارى. مَا، موصوله و مصدريه مى تواند بود، و بنا بر اوّل از قبيل وضع ظاهر در موضع ضمير است براى افاده تعليل، پس به معنى «يَحُوطُهُ حُبُّهُ إيّاهُ» است، و بنا بر دوم، مصدرِ نايبِ ظرف زمان است و عائد، مُقدّر است. پس به معنى «يَحُوطُهُ مُدّةَ حُبِّهِ إيّاهُ» است. پس اگر حُب زايل شود حَوْط زايل مى شود.
يعنى: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: اگر بينيد دانا را دوستدار دنياى خود، مثل اين كه از كسب مالِ حرام اجتناب نكند، پس اعتماد مكنيد بر او در مسائل دين خود و [در حالى كه] او را مى پرسيد؛ چه به درستى كه هر دوستِ چيزى، نگاهدارى مى كند آنچه را كه دوست مى دارد.

1.آوردن مصدر «تحويط»، نشانه اين است كه از نظر شارح محترم، در روايت شريفه، هم مى تواند «يَحُوطُ» خوانده شود و هم «يُحَوِّطُ».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 73536
صفحه از 500
پرینت  ارسال به