۰.اصل: وَقَالَ عليه السلام :«أَوْحَى اللّه ُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ إِلى دَاوُدَ عليه السلام : لَا تَجْعَلْ بَيْنِي وَبَيْنَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْيَا؛ فَيَصُدَّكَ عَنْ طَرِيقِ مَحَبَّتِي؛ فَإِنَّ أُولئِكَ قُطَّاعُ طَرِيقِ عِبَادِيَ الْمُرِيدِينَ، إِنَّ أَدْنى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِ عَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِي مِنْ قُلُوبِهِمْ».
شرح: و گفت امام عليه السلام در بيان آنچه گذشت كه: وحى فرستاد اللّه تعالى سوى داود پيغمبر عليه السلام كه: مگردان واسطه ميان من و ميان خودت، دانايى را كه گرفتار به دنيا باشد، تا منع كند تو را از راه دوستى من؛ چه ايشان راهزنانِ بندگان من اند كه قصد ثواب من دارند. به درستى كه سهل ترْ چيزى كه من مى كنم با ايشان، اين است كه برمى دارم لذّت گفتگوى خود را از دل هاى ايشان؛ به اين معنى كه ايشان التفات به محكمات كتاب من نمى كنند و پيروى ظن در فتوا مى نمايند، يا به اين معنى كه ايشان لذّت خواهش مطلب ها نزد من به تضرّع ندارند.
[حديث] پنجم
۰.اصل: [عَلِيٌّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: ]«قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي الدُّنْيَا، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللّه ِ، وَمَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا؟ قَالَ: اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ، فَإِذَا فَعَلُوا ذلِكَ، فَاحْذَرُوهُمْ عَلى دِينِكُمْ».
شرح: گفت رسول اللّه صلى الله عليه و آله كه: دانايان به احاديث، امينان پيغمبران اند در امّت هاى ايشان، چندان كه داخل در دوستىِ دنيا نشوند.
گفته شد نزد پيغمبر عليه السلام كه: اى رسول اللّه ! و چيست نشان داخل شدن ايشان در دوستىِ دنيا؟
گفت كه: همراهى پادشاه غير عادل. پس چون كردند اين همراهى را، پس احتراز كنيد از ضرر ايشان بر دين شما به فتواهاى ناحق از روى ظن؛ چه غير اين قسمْ مردى، با آن پادشاه، همراهى نمى تواند كرد.