373
صافي در شرح کافي ج1

صافي در شرح کافي ج1
372

۰.اصل: «فَصَاحِبُ الْجَهْلِ وَالْمِرَاءِ مُؤذٍ، مُمَارٍ، مُتَعَرِّضٌ لِلْمَقَالِ فِي أَنْدِيَةِ الرِّجَالِ بِتَذَاكُرِ الْعِلْمِ وَصِفَةِ الْحُلْمِ، قَدْ تَسَرْبَلَ بِالْخُشُوعِ ، وَتَخَلّى مِنَ الْوَرَعِ، فَدَقَّ اللّه ُ مِنْ هذَا خَيْشُومَهُ، وَقَطَعَ مِنْهُ حَيْزُومَهُ».

شرح: مُؤْذٍ (به ضمّ ميم و سكون همزه و ذال بانقطه) اسم فاعلِ معتلّ اللامِ يائىِ باب اِفعال است. در سوره احزاب، چنين است: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِى الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا»۱ .
الأَنْدِيَة (جمع نَدِيّ، به فتح نون و كسر دال بى نقطه و تشديد ياء): مجلس ها.
رِجال، عبارت از شاگردان و مانند ايشان است.
بِتَذاكُر، به حرف جرّ و مصدر باب تفاعل است و چون باب تفاعل موضوع است براى صدور فعل از چند كس نسبت به يكديگر، مثل «تَضارَبا» و «تَضارَبُوا» و در اين قسمِ فعلى، تكرار و مبالغه مى باشد غالباً، تَذاكُر مستعمل شده اين جا به معنىِ تكرارِ ذكر و مبالغه در آن.
عِلْم (به كسر عين و سكون لام) عبارت است از آيات بيّناتِ محكماتِ ناهيه از پيروى ظن و از اختلاف از روى ظن، مثل آيت سوره آل عمران: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْاءِسْلَـمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَـبَ إِلَا مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًابَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِئايَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ»۲ .
و صِفَة، عطف بر تَذ
اكُر است و عبارت است از مدح و ثنا. و مصدر اين جا، مضاف به مَفعولٌ بِه است.
حِلْم (به كسر حاء و سكون لام) به معنى آهستگى و خردمندى است و آن، پُر مناسبِ اين مقام نمى نمايد و آنچه مناسب تر است، حُلم (به ضمّ حاء و سكون و ضمّ لام) است به معنى خيالى فاسد كه در خواب ديده شود، موافق آيت سوره نور: «وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَـلُ مِنكُمُ الْحُلُمَ»۳ و از آن، مأخوذ است احتلام؛ و اين جا استعاره شده براى تأويلاتى كه اهل اجتهادِ مخالفان براى آن آيات بيّنات محكمات به محض زبان مى كنند و ايشان مى دانند كه دروغ است و مشتمل است بر كفر به آيات اللّه ، مثل اين كه آنها مخصَّص است به اصول دين و مثل اين كه مراد به ظن در امثال: «إِنَّ الظنّ لَا يُغْنِى مِنَ الْحقّ شَيْئا»۴ اعتقاد مبتداست و مانند اينها از خيالات فاسده، و اهل اجتهادِ مخالفان، مدح و تحسين آنها مى كنند؛ «وَمَن يَكْفُرْ بِئايَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ»۵ و شايد كه آيت سوره فرقان: «وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بِئايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّواْ عَلَيْهَا صُمًّا وَ عُمْيَانًا»۶ تعريض به ايشان باشد.
پس بِتَذاكُرِ الْعِلْمِ وَ صِفَةِ الْحُلم اشارت است به آيت سوره نحل: «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلَالٌ وَ هَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ»۷ و بيان مى شود در «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْرِ» در شرح حديث دوازدهمِ باب صد و شصت و سوم كه «بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي» است.
التَّسَرْبُل (به سين بى نقطه و راء بى نقطه و باء يك نقطه، مصدر باب تَفَعْلُل): پيراهن پوشيدن. مراد، اين است كه: به صورت خاشعان شده، به اعتبار لباس و اتيان به نوافل و مانند آنها.
مِنْ در دوم و سوم، براى سببيّت است.
مُشارٌ اِليهِ هذا و مرجع ضمير مِنْه، «المَقال» است.
الخَيْشُوم (به فتح خاء بانقطه و سكون ياء دونقطه در پايين و ضمّ شين بانقطه): منتهاى بينى كه دماغ است.
الحَيْزُوم (به فتح حاء بى نقطه و سكون ياء دونقطه در پايين و ضمّ زاء بانقطه): اسب تَنگ ۸ بسته كه براى جنگ مهيّا باشد؛ و مراد اين جا، زبان معركه گيرِ ثناگوى حُلم است.
فَدَقَّ ۹ اين جا، اشارت است به دو آيت سوره انبيا: «لَوْ أَرَدْنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَـهُ مِن لَّدُنَّـآ إِن كُنَّا فَـعِلِينَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحقّ عَلَى الْبَـطِـلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»۱۰ .
يعنى: پس قِسم اوّل كه قصد حكم از روى ظن و جدال دارد، آزار كننده است. جدال كننده است. متصدّى است گفتگو را در مجالس مردانِ خود به ذكر يك يك از آيات بيّنات محكمات و تحسين خيال هاى پوچ خود و امثال خود در تأويل آنها. به تحقيق پوشيده خود را به لباس فروتنى، و درون، خالى شده از ترس عذاب الهى. پس كوفت اللّه تعالى در سوره انبيا به سبب اين گفتگو، دماغ او را. بريد به سبب آن، زبان معركه گير او را.

1.احزاب (۳۳): ۵۷ .

2.آل عمران (۳): ۱۹.

3.نور (۲۴): ۵۹ .

4.يونس (۱۰): ۳۶؛ نجم (۵۳): ۲۸.

5.آل عمران (۳): ۱۹.

6.فرقان (۲۵): ۷۳.

7.نحل (۱۶): ۱۱۶.

8.تَنگ: تسمه يا نوار پهن كه به كمر اسب يا الاغ مى بندند.

9.«ظ» : + تا.

10.انبياء (۲۱): ۷۳.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 74226
صفحه از 500
پرینت  ارسال به