387
صافي در شرح کافي ج1

صافي در شرح کافي ج1
386

شرح: بِصْري ۱ (به كسر باء يك نقطه و سكون صاد بى نقطه) منسوب است به بَصْره (به فتح باء). توهّم حسن بصرى ناشى شده از نفهميدن آيت سوره بقره: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَـتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّـهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَـبِ أُوْلَـئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّـعِنُونَ» . ۲ و بعد از او جمعى ديگر شريك او شده اند در اين توهّم و غافل شده اند از اين كه پنهان كردن، دو قسم است:
اوّل، آنچه از روى هوا و هوس و تأويل يا تخصيص نامعقول است. دوم، آنچه از ترس ظالمان است. و مراد در آيت، قسم اوّل است. و «بيّنات» به معنى محكمات ناهيه از پيروى ظن و از اختلاف از روى ظن است. و «هُدى» به معنى امام عالم به جميع متشابهات و مشكلات است. پس «وَ الهُدى» عطف بر «مَا أنزَلْنا» است و ضمير «بيّنّاه» راجع به «هُدى» است كه امامت او صريح است در آن.
«بَيَّنَّاهُ ۳ لِلنَّاس» اشارت است به اين كه در معنىِ آن محكمات و دلالت آنها بر «هُدى» اشتباهى نيست اصلاً. پس هر كه تأويل يا تخصيص آنها كند، عناد كرده و به محض زبان گفته، براى اين كه مرجع شود در فتوا و قضا، موافق آيت سوره نحل: «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلَـلٌ وَ هَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ» ، ۴ چنانچه مذكور شد در شرح حديث پنجمِ اين باب.
بدان كه رَوافض مى گويند كه: هر كه تأمّل از روى انصاف در اين آيت كند، مى داند كه مُقدّم روافض كيست و عاقبت حال نواصب چيست. شايد كه تخصيص ذكر نوح براى اين باشد كه اوّلْ اولوا العزم است، و لهذا اوّل كسى كه در قيامت مسئول از تبليغ مى شود، اوست، چنانچه مذكور است در «كِتَابُ الرَّوْضَة» در «حَدِيْثُ نُوحٍ ـ صَلَّى اللّه ُ عَلَيْهِ ـ يَوْمَ الْقِيَامَة». پس اين، منافات ندارد با اين كه وصىّ آدم، هبة اللّه و اولادش پنهان مى كردند علم خود را از ترس قابيل و اولاد او، چنانچه مذكور است در «كِتَابُ الرَّوْضَة» در ذيل «حَدِيثُ آدَمَ عليه السلام مَعَ الشَّجَرَة».
يعنى: شنيدم از امام محمّد باقر عليه السلام مى گفت سخنى بر حالى كه نزد او بود مردى از اهل بصره، گفته مى شد او را عثمان كور. و آن مرد مى گفت كه: به درستى كه حسن بصرى دعوى مى كند اين را كه: جمعى كه پنهان كنند علم خود را و نگويند به هر كس، در آتش جهنّم اند. آزار خواهد كرد بوى گندِ درون هاى ايشان اهل آتش جهنّم را. مرادش اين است كه: پيغمبر، تعليم جميع احكام دين و بيان جميع متشابهات قرآن را مخصوص خانواده خود نساخت؛ بلكه هر چه به ايشان گفت، به ديگران نيز گفت و پنهان نكرد.
پس گفت امام عليه السلام در ردّ سخن حسن بصرى كه: پس جهنّمى شد در اين هنگام، آن مرد مؤمن كه از خويشان فرعون بود و اللّه تعالى در سوره مؤمن گفته كه: او پنهان مى كرد ايمان خود را؛ چه اين قسم كسى، علم خود را نيز اظهار نمى كند. پيوسته علم، پنهان بوده نزد اهلش از زمانى كه فرستاده اللّه تعالى نوح عليه السلام را به پيغمبرى. پس گو حسن بصرى به راه ميانه كه اللّه تعالى قرار داده براى بندگانش نرود و به دست راست و دست چپ رود تا روز قيامت، جزاى خود يابد. پس به خدا قسم كه يافت نمى شود علم جميع احكام دين، مگر اين جا. مراد، خانواده پيغمبر است. بيانِ اين مى آيد در حديث اوّلِ باب بيست و دوم.
مخفى نماند كه حسن بصرى از گمراهان بوده و شيخ طبرسى ـ رحمه اللّه تعالى ـ در كتاب احتجاج روايت ها از امير المؤمنين عليه السلام در مذمّت او كرده. يكى آن كه او سامرىِ امّت محمّد است، ۵ به اين معنى كه مردمان بسيار را گمراه خواهد كرد كه مريدان اويند و سلسله پيران خود را به او مى رسانند. و ديگرى آن كه شيطان، برادر اوست. ۶

1.در منابع، «بَصْرى» (به فتح باء) ذكر شده است نه به كسر باء ر.ك: الأنساب، سمعانى، ص ۳۶۳، باب الباء والصاد.

2.ر . ك : ص ۲۷۵ (سراى سزا) .

3.زلزله : آيه ۷ و ۸ .

4.بقره (۲): ۱۵۹.

5.«ظ»: بيّنات.

6.نحل (۱۶): ۱۱۶ .

7.الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۷۲ .

8.الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۷۱.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66448
صفحه از 500
پرینت  ارسال به