393
صافي در شرح کافي ج1

شرح: چون منافقانِ اصحاب در زمان رسول اللّه صلى الله عليه و آله و بعد از او، حديث هاى دروغِ موافق مطلب هاى ناحق خود بر او بستند ـ چنانچه مى آيد به تفصيل در حديث اوّل «بَابُ اخْتِلاَفِ الْحَدِيثِ» ـ امير المؤمنين عليه السلام اين سفارش كرده، شيعه خود را.
حُدِّثْتُم به صيغه مجهول و معلومِ باب تفعيل مى تواند بود؛ و اوّل، موافق تر است با حَدَّثَكُمْ و با آنچه مى آيد در حديث دوازدهمِ اين باب.
يعنى: گفت امير المؤمنين عليه السلام كه: چون خبر داده شويد به حديثى از رسول، پس نسبت دهيد آن را سوى كسى كه خبر داده شما را؛ به اين معنى كه در وقتِ روايت آن براى ديگران، گوييد كه: از فلان شنيدم كه گفت كه رسول، چنين گفته؛ چه اگر ظاهر شود كه حديث، موافق واقع است، براى شما فايده آن خواهد بود و اگر ظاهر شود كه دروغ است، مثل اين كه مخالف محكمات قرآن باشد، پس ضرر آن بر او خواهد بود، نه بر شما.

[حديث] هشتم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْمَدَنِيِّ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ حُسَيْنٍ الْأَحْمَسِيِّ ]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«الْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى الْكِتَابَةِ».

شرح: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: دل آدمى اعتماد مى كند بر نوشته. مراد، اين است كه هر چه شنويد از حديث، نويسيد تا در آن شكّى نكنيد.

[حديث] نهم

۰.اصل: [الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ:] سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ:«اكْتُبُوا، فَإِنَّكُمْ لَا تَحْفَظُونَ حَتّى تَكْتُبُوا».

شرح: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام مى گفت كه: نويسيد حديث را؛ چه شما نمى توانيد كه نگاه داريد حديث را، مگر وقتى كه نويسيد.


صافي در شرح کافي ج1
392

[حديث] ششم

۰.اصل: [عَنْهُ بِإِسْنَادِهِ] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَالِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام : الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا يُعْطِينِي الْكِتَابَ، وَلَا يَقُولُ: ارْوِهِ عَنِّي، يَجُوزُ لِي أَنْ أَرْوِيَهُ عَنْهُ؟
قَالَ: فَقَالَ:
«إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ الْكِتَابَ لَهُ، فَارْوِهِ عَنْهُ».

شرح: روايت است از احمد بن عمر حلّال (به فتح حاء بى نقطه و تشديد لام، به معنى روغنِ كنجد فروش) گفت كه: گفتم امام رضا عليه السلام را كه: مردى از ياران ما مى دهد مرا كتاب حديث و نمى گويد كه: نقل كن آن را به ديگران از من [يا] نه. آيا جايز است مرا اين كه نقل كنم آن را از او به ديگران؟
راوى گفت كه: پس امام گفت كه: چون دانى كه اين كتاب از اوست و نقلِ اوست از امام، پس نقل كن كتاب را به ديگران از او.
مخفى نماند كه اين حديث دلالت مى كند بر اين كه: سخن جمعى كه اجازت و رخصت را اعتبار مى كند در نقل كتابى كه دانسته شده باشد كه از فلان مصنّف است، بى اعتبار است.

[حديث] هفتم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ وَعَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: ]«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : إِذَا حُدِّثْتُمْ بِحَدِيثٍ، فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِي حَدَّثَكُمْ، فَإِنْ كَانَ حق اً فَلَكُمْ، وَإِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66471
صفحه از 500
پرینت  ارسال به