41
صافي در شرح کافي ج1

8. اوضاع علمى و فرهنگى قزوين در عصر ملّا خليل

وقتى ملّا خليل در سال 1001 ق چشم به جهان گشود، قزوين پايتخت صفويان بود. در دوران طفوليّت ـ يعنى در دو سالگى ملّا خليل ـ تصفيه خونين شاه عبّاس عليه فلاسفه و صوفيه در قزوين آغاز گرديد.
مدرسه فلسفى قزوين، قدمتى تاريخى داشت و از دير زمان مهد پرورش جمع كثيرى از فحول فلاسفه و بزرگان حكما و متكلّمين بوده است، مانند: على بن حاتم قزوينى صاحب كتاب التوحيد كه در سال 326 ق زنده بوده، ابوبكر عبداللّه بن طاهر بن حارث ابهرى قزوينى متوفّى سال 330 ق از طبقه شبيلى و شيخ علك قزوينى كه در حدود سال 480 ق وفات نموده و ازمعاصرين سلطان محمّد بن ملكشاه سلجوقى صاحب كرامات است، ابوبكر شاذان قزوينى متوفّى سال 581 ق، كاتبى قزوينى متوفّى سال 675 ق و عبدالجليل قزوينى صاحب كتاب نقض و ديگران. ۱
شاه عبّاس اول (جلوس 996 ـ در گذشت 1038 ق) در سال 1002 ق دست به كودتاى نظامى در ارتش خويش زد و تمامى رؤسا و صاحب منصبان خود را كه از صوفيه با مشرب فلسفى بودند، عزل نمود و مدارس فلسفى قزوين را تعطيل كرد و قتل عام بين علاقه مندان فلسفه و فلاسفه قزوين به راه انداخت و دادگاه هاى تفتيش عقائد را تأسيس نمود و در اكثر موارد، شخصا فلاسفه را محاكمه و حكم اعدام آنان را صادر مى كرد.
نمونه اى از اين كشتار را كه شاه عباس شخصا انجام داده، ملّا عبدالنبى قزوينى، (ت 1050 ق) گزارش نموده است. ۲
پس از اين تصفيه خونين، اخباريون در زير سايه شمشير صفويه، از سال 1003 ق، صولت و جولتى به پا كرده و رياست تامّه حوزه هاى شهر قزوين را به دست گرفتند. و قدرت آنها حتّى بعد از انتقال پايتخت به اصفهان و حتّى بعد از انقراض صفويه نيز ادامه يافت.
علماى اصولى قزوين، خطر اخباريان را حسّ مى كردند و از حاكميت جمود فكرى برخاسته از تفكّر اخباريان بر حوزه هاى علمى شيعه، نگران بودند. از اين روى، مبارزات خود را با اخباريون در قزوين آغاز كردند.
آقاى شهيدى صالحى قزوينى در مقاله خود، تحقيق دقيقى را درباره ظهور و سقوط اخباريّه در قزوين انجام داده كه براى روشن شدن جريان فكرى حاكم بر اين شهر در دوره ملّا خليل، بخشى از مقاله ايشان عينا درج مى گردد. ايشان مى نويسد:
پس از تجديد حيات اخباريّه در عصر صفويان كه به واسطه حمله بى رحمانه شاه عباس اول عليه مدارس فلسفى در قزوين حاصل شد، اخباريه توانست در زير سايه شمشير صفويان به پيروزى در مقابل فلاسفه دست يابد.
قدرت آنان پس از ظهور محمّدامين استرآبادى متوفى سال 1033 ق كه دعايم اخباريه را استوار كرد، در عصر ملّا خليلا قزوينى (اخبارى تندرو) متوفى سال 1089 ق به اوج خود رسيد. به طورى كه شهر قزوين عملاً به دو قسمت شرقى و غربى تقسيم شد.
فاصله بين اين دو قسمت، رودخانه بازار بود كه در قسمت شرق آن پيروان اصوليه سكونت داشتند و در قسمت غربى اخباريه زندگى مى كردند.
در اين زمان جمود فكرى و تعصب اعمى، حتى بر فضلا و متدينين اخباريّه حكم فرما شده بود و طلاب علوم دينى آنان متجاهر به تعصب و جهل بودند، بگونه اى كه هرگاه مى خواستند مؤلفات و كتب اصوليين را به دست گيرند، آن را با دستمال حمل مى كردند تا دست آنان با جلد خشك كتاب، تماس نداشته باشد و نجس نگردد.
اخباريّه، علماى اصوليين را به علماى ماوراءالنهر لقب داده بودند و اين اسم و لقب، به معناى كافر و ملحد و مهدور الدم بود.
اجتماع اخباريّه از دو طبقه ارباب و رعيّت تشكيل يافته بود. در بين مردم عوام، جهل و اعتقاد به خرافات و مغيبات آنچنان حاكم بود كه هرگاه شخصى از آنان مريض مى شد، از طريق طِبّ دعايى سعى در معالجه داشتند و هرگز به عقاقير طبّى و درمان از طريق دارو عمل نمى كردند.
حمله به اموال و كشتار اصوليين بعنوان يك امر عادى در ميان آنان رواج داشت.
اين حالت، در قزوين حكم فرما بود تا اين كه در حدود سال 1165 ق شيخ يوسف بحرانى صاحب حدائق (م 1184 ق) از علماى مشهور اخباريه وارد قزوين شد.
او در بدو ورود، مورد استقبال گرم اخباريّه قرار گرفت و در قسمت غربى قزوين بين انصار و طرفداران و پيروان خود منزل كرد.
پس از ورود او به قزوين، علماى خاندان آل طالقانى كه رهبرى مذهبى اصوليين را در دست داشتند، به ديدار صاحب حدائق رفتند و بدين ترتيب، زيارت و بازديد بين فريقين انجام مى گرديد.
در اين ملاقات ها، مناظرات، مباحثات و جدال علمى بين اخبارى و اصولى انجام مى شد، به طورى كه در آخرين اين ملاقات ها، ملّا محمّد ملائكه (متوفّى سال 1200 ق) در منزل خود و در حضور جمع كثيرى از علماى فريقين اخبارى و اصولى، پس از يك مباحثه و مناظره طولانى با شيخ يوسف بحرانى زعيم اخباريّه، او را مجاب نمود.
شيخ يوسف بحرانى، كه قبلاً از علماى تندرو اخباريه بود، پس از اين مجلس، از علماى ميانه رو اخباريّه شد.
اين مناظره، سر و صداى عظيمى در قزوين به راه انداخت و مورد بحث و جدال مجالس فضلا و خواصّ فريقين شد كه شيخ يوسف بحرانى توسط ملّا محمّد ملائكه، مجاب و محكوم شده است.
طولى نكشيد كه اين جدال ها و مباحثات به مردم عوام دو طايفه سرايت كرد و سپس مبدّل به جنگ هاى محلى در كوچه و خيابان شهرشد.
در ادامه اين درگيرى ها، يك روز اخباريه به منزل ملّا محمّد ملائكه حمله كرد تا او را به قتل رساند، امّا وى از معركه، جان سالم به در برد، ولى خانه و كتابخانه او در آتش سوخت.
اين جنگ هاى محلى را كه به نام حيدر نعمتى مشهور شده است، امروزه پيرمردها ونقّال هاى قزوينى، به صورت داستان هاى محلى براى يكديگر نقل مى كنند.
شيخ يوسف بحرانى صاحب حدائق كه از اعمال مردم عوام و كوچه و بازار اخباريّه، شديداً ناراحت شده بود، به صورت اعتراض قزوين را به قصد كربلاى مقدّسه ترك مى كند و در آن سامان سكنى مى گزيند.
از سوى ديگر، دولت وقت، ملّا محمّد ملائكه را به قريه برغان تبعيد مى كند كه به اين ترتيب اين مقوله در قزوين خاتمه مى يابد.
پس از اين غائله، اصوليّين مبارزات خود را عليه اخباريّه در قزوين به رهبرى علماى خاندان آل طالقانى آغاز مى كنند.
در همين حال، مؤسّس مجدّد آقا باقر بهبهانى حائرى (متوفّى سال 1205 ق) در كربلاى مقدّسه، عليه شيخ يوسف بحرانى (صاحب حدائق) و پيروان او قيام مى كند كه با وفات صاحب حدائق در سال 1184 ق، اخباريّه در ايران و عراق منزوى مى شود. ۳
واعظ شهير اَدهم عزلتى خلخالى، كه از عرفاى معاصر ملّا خليل قزوينى و شاگرد شيخ بهايى است و در بين سال هاى 1020 تا 1050 در قزوين بوده، در كشكول خود موسوم به كدو مطبخ قلندرى از قزوينيان و اوضاع حاكم بر آن بارها انتقاد كرده و به تصريح و كنايه متعرّض آن شده است. ۴

1.مدرسه فلسفى قزوين در عصر صفوى (مقاله)، عبدالحسين صالحى شهيدى، (چاپ شده در: مجلّه حوزه، ش ۵۸، ص ۱۶۹ ـ ۱۹۲).

2.همان.

3.مدرسه فلسفى قزوين در عصر صفوى (مقاله)، عبدالحسين صالحى شهيدى، (چاپ شده در: مجله حوزه، ش ۵۸، ص ۱۶۹ ـ ۱۹۲).

4.ر.ك: كدو مطبخ قلندرى، ادهم عزلتى خلخالى، ص ۱۶ و ۱۷ و ۳۶ و ۷۳ و ۷۴ و موارد ديگر.


صافي در شرح کافي ج1
40
  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66373
صفحه از 500
پرینت  ارسال به