437
صافي در شرح کافي ج1

شرح: قِيل وَ قَال، عبارت است از خبرهاى لغو كه اهل مجلس ضيافت و مانند آن، يكديگر را مى پرسند. يكى به ديگرى مى گويد كه: «مَا عِندَك مِن الخبَر؟» و آن ديگرى مى گويد كه: «قِيلَ كَذَا وَكَذَا وَ قَالَ فُلانٌ كَذَا وَكَذَا» و اكثر آنها دروغ مى باشد، چنانچه گفته اند كه: «زَعَمُوا مَطِيَّةَ الْكَذِبِ» و از اين حديث، ظاهر مى شود كه مراد به «كَثيرٍ مِنْ نَجْويهُمْ» قيل و قال است و استثنا، منقطع است.
فَسَاد الْمَال، عبارت است از دادن مال در غير حق آن، چنانچه مى آيد در «كِتَابُ الزَّكَاة» در حديث سومِ باب هفتاد و سوم كه «بابُ وَضْعِ المَعْرُوف مَوْضِعَه» است كه «مَنْ كانَ مِنْكُمْ لَهُ مالٌ فَإيّاهُ و الفَسادَ فَإنَّ إعْطاءَه فِي غَيرِ حقهِ تَبْذيرٌ و إسْرافٌ».
مراد به كثرت سؤال، پرسيدن از احكام شرع است زياد بر قدر مُحتاجٌ اِليهِ براى عمل خود و اهل خود، موافق آنچه گذشت در حديث چهارمِ باب چهاردهم و مى آيد در حديث اوّلِ باب آينده.
نَجِوى به معنى هم زبانى است كه در مجلس ضيافت و مانند آن، واقع مى شود، بى آن كه سرْگوشى كنند، مثل آيت سوره توبه: «أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوهُمْ»۱ و آيت سوره زخرف: «أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوهُم» . ۲ مى آيد در «كِتَابُ الزَّكَاة» در حديث سومِ باب هفتاد و ششم كه «بَابُ القَرْض» است كه: «يَعْنِي بِالْمعروف القَرْضَ».
مراد به إصلاح، رفع تنازع و اختلاف از روى ظن است در فتوا و مانند آن.
بَيْنَ النَّاس متعلّق به إصلاح است. مى آيد در «كِتَابُ الْمَعِيشَة» در حديث اوّلِ «بَابٌ آخَرُ مِنْهُ فِى¨ حِفْظِ الْمَالِ وَكَرَاهَةِ الْاءِضَاعَةِ» كه باب صد و پنجاه و پنجم است كه: «وَلَا تأتَمِنْ شَارِبَ الْخَمْرِ؛ فَإِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: (وَلَا تُؤْتُواْ السُّفَهَآءَ)» ۳ تا آخر.
از جمله احتمالات، اين است كه مراد به أشياء، احكام شرع است و جمله إنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ صفت أشياء است و اين، اشارت است به اين كه احكام شرعيّه مجهوله نزد مكلّفين، دو قسم است: اوّل، احكامى كه امثال آنها معلومِ او شده و عمل به آنها نكرده؛ دوم، ما عداى آنها.
و اين آيت، نهى از سؤال از قسم اوّل است، موافق آنچه گذشت در حديث چهارمِ «بَابُ اسْتِعْمَالِ الْعِلْمِ» كه باب چهاردهم است كه «لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَ لَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ».
و وجه نهى، اين است كه حجّت بر عالم، اَشَدّ است از حجّت بر جاهل، چنانچه گذشت در حديث ششمِ باب چهاردهم و در احاديثِ «بَابُ لُزُومِ الْحُجَّةِ عَلَى الْعَالِمِ وَ تَشْدِيدِ الْأَمْرِ عَلَيْهِ» كه باب شانزدهم است و ائمّه اهل البيت از اين نهى خارج اند، چنانچه مى آيد در حديث اوّلِ باب آينده.
يعنى: گفت امام محمّد باقر عليه السلام در مجلسى كه: چون نقل كنم براى شما چيزى را از حلال و حرام، پس سؤال كنيد مرا كه در كجا از قرآن است. مراد، اين است كه: هر چيز در قرآن هست، بعد از آن گفت در اثناى گفتگو كه: به درستى كه رسول اللّه صلى الله عليه و آله منع كرده مردمان را از قِيل و قَال و از تلف كردن مال و از بسيارى پرسيدن.
پس گفته شد در مجلس، امام را كه: اى پسر رسول اللّه ! كجاست اين كه گفتى از قرآن؟
گفت كه: به درستى كه اللّه تعالى گفته در سوره نساء كه: نيست خوبى در بسيارى از جمله گفتگوى ايشان؛ ليك خوبى در گفتگوى كسى است كه امر كرد به تصدّقى، مثل اين كه كسى گويد ديگرى را كه: فلان كس پريشان و مستحقّ زكات است. زكات را به او بده، يا كسى كه امر كرد به معروفى، به معنى احسانى در حق كسى، مثل اين كه كسى ديگرى را گويد كه: فلان كس درمانده و محتاج به قرض است. قرضى به او بده، يا كسى كه امر كرد به اصلاحى ميان مردمان، مثل اين كه كسى ديگرى را گويد كه: فلان كس و فلان كس با هم نزاعى دارند. رفعِ نزاعِ ايشان كن.
و گفت در سوره نساء كه: و مدهيد ناخردمندان را مال هاى شما كه گردانيده اللّه تعالى آنها را براى شما، پايدارى و سرمايه معاش. مراد، اين است كه: در اين آيت، تعبير از تلف خرجان به سُفها شده و نهى شده از دادن مال خود به ايشان، خواه به عنوان قرض و خواه به عنوان وكيلِ خرجِ خود كردنِ ايشان و خواه به عنوانى ديگر. پس تلفِ خرجى، مَنْهِىٌ عَنْه است به طريق اَولى.
و گفت در سوره مائده كه: مپرسيد از چيزهايى كه اگر بيان كرده شود آنها براى شما، آزرده مى كند آن چيزها شما را.

1.توبه (۹): ۷۸.

2.زخرف (۴۳): ۸۰.

3.نساء (۴): ۵ .


صافي در شرح کافي ج1
436

[حديث] چهارم

۰.اصل: [عَلِيٌّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ]عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ:«مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَا وَفِيهِ كِتَابٌ أَوْ سُنَّةٌ».

شرح: شرح اين، ظاهر است از شرح عنوان باب پنجم.

[حديث] پنجم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي الْجَارُودِ ، قَالَ: ]قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام :«إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ، فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللّه ِ». ثُمَّ قَالَ فِي بَعْضِ حَدِيثِهِ: «إِنَّ رَسُولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله نَهى عَنِ الْقِيلِ وَالْقَالِ ، وَفَسَادِ الْمَالِ، وَكَثْرَةِ السُّؤَالِ» فَقِيلَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ، أَيْنَ هذَا مِنْ كِتَابِ اللّه ِ؟ قَالَ: «إِنَّ اللّه َ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ يَقُولُ: «لَا خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النّاسِ»۱ وَقَالَ: «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِى جَعَلَ اللّه ُ لَكُمْ قِيامَاً»۲ وَقَالَ: «لاتَسْئَلُواعَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»۳
».

1.نساء (۴): ۱۱۴.

2.نساء (۴): ۵ .

3.مائده (۵): ۱۰۱.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 66525
صفحه از 500
پرینت  ارسال به