469
صافي در شرح کافي ج1

صافي در شرح کافي ج1
468

[حديث] پنجم

۰.اصل: وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرى:«إِنْ أَخَذَ بِهِ أُوجِرَ؛ وَإِنْ تَرَكَهُ وَاللّه ِ أَثِمَ».

شرح: و در روايتى ديگر از امام محمّد باقر عليه السلام ، آخرِ حديث، چنين است كه: اگر عمل كند به آن فتواى تقيّه، مزد داده مى شود، و اگر عمل نكند، به خدا قسم كه، گناهكار مى شود.

[حديث] ششم

۰.اصل: [أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ] عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي، ثُمَّ جَاءَهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْهَا، فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ، فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي وَأَجَابَ صَاحِبِي.
فَلَمَّا خَرَجَ الرَّجُلَانِ، قُلْتُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ، رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ مِنْ شِيعَتِكُمْ قَدِمَا يَسْأَلَانِ، فَأَجَبْتَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِغَيْرِ مَا أَجَبْتَ بِهِ صَاحِبَهُ؟
فَقَالَ:
«يَا زُرَارَةُ، إِنَّ هذَا خَيْرٌ لَنَا، وَأَبْقى لَنَا وَلَكُمْ ، وَلَوِ اجْتَمَعْتُمْ عَلى أَمْرٍ وَاحِدٍ، لَصَدَّقَكُمُ النَّاسُ عَلَيْنَا، وَلَكَانَ أَقَلَّ لِبَقَائِنَا وَبَقَائِكُمْ».
قَالَ: ثُمَّ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : شِيعَتُكُمْ لَوْ حَمَلْتُمُوهُمْ عَلَى الْأَسِنَّةِ أَوْ عَلَى النَّارِ لَمَضَوْا ، وَهُمْ يَخْرُجُونَ مِنْ عِنْدِكُمْ مُخْتَلِفِينَ؟ قَالَ: فَأَجَابَنِي بِمِثْلِ جَوَابِ أَبِيهِ.

شرح: لَصَدَّقَكُم (به صاد بى نقطه و دال بى نقطه و قاف) به صيغه ماضى معلوم «باب نَصَرَ» يا باب تفعيل است، نظير دو قرائت در سوره سبأ: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظنهُ»۱ .
الصِّدْق و التَّصْدِيق: راستى و راست شمردن؛ و اين جا عبارت از علم است كه مناط راستى و راست شمردن است. و تعديه آن به عَلى به تضمين معنى تطبيق است؛ و مراد، اين است كه: هر آينه مردمانِ مخالف مى دانستند انطباق و اجتماع شما را بر امامت ما و مى تواند بود كه به «فاء» باشد.
الصَّدْف (به فتح صاد و سكون دال، مصدر «باب ضَرَبَ»): برگردانيدن كسى ديگرى را و راه ندادن آن كس او را پيش خود. و تعديه آن به عَلى به تضمين معنى جمع است.
يعنى: روايت است از زرارة بن أعين، از امام محمّد باقر عليه السلام گفت كه: پرسيدم امام را از مسئله اى. پس جواب گفت مرا. بعد از آن آمد نزد او مردى. پس پرسيد امام را از همان مسئله. پس جواب گفت او را به جوابى كه منافى جواب من بود. بعد از آن آمد مردى ديگر كه پرسيد از همان مسئله. پس جواب داد او را به جوابى كه منافى جواب من و جواب يار من بود. پس وقتى كه بيرون رفتند آن دو مرد از مجلس، گفتم كه: اى پسر رسول اللّه ! اينان دو مردند از اهل كوفه از شيعه شما آمدند پرسانِ يك مسئله. پس جواب گفتى هر يكى را از آن دو به جوابى كه منافى جوابى بود كه به يارش گفتى؟
پس امام گفت كه: اى زراره! به درستى كه اين، بهتر است براى ما و پاينده دارتر است ما را و شما را؛ و اگر اتّفاق مى كرديد بر يك كار، هر آينه مى دانستند اين مردمان، اجماع شما را بر امامت ما و هر آينه اين معنى، كمتر مى كرد ماندن ما و شما را در دنيا؛ به اين معنى كه ما و شما كشته مى شديم.
زراره گفت كه: بعد از آن گفتم امام جعفر صادق عليه السلام را كه: شيعه شما اگر فرماييدشان كه بر سر نيزه ها روند در جنگ، يا فرماييد كه بر آتش روند، هر آينه مى روند و سر از گفته شما نمى پيچانند؛ و حال، آن كه ايشان بيرون مى روند از مجلس شما با جواب هاى مختلف كه از شما مى شنوند و اين، خوب نمى نمايد. زراره گفت كه: پس امام جعفر صادق عليه السلام جواب گفت مرا مانند جواب پدرش امام محمّد باقر عليه السلام .

1.سبأ (۳۴): ۲۰.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 74032
صفحه از 500
پرینت  ارسال به