471
صافي در شرح کافي ج1

شرح: أمْر اين جا، عبارت است از كار آخرت، مثل نماز و روزه و شامل نيست منافع دنيا را، مثل قرض و ميراث به قرينه أحَدُهُما يَأمُرُ بِأخْذِه وَ الآخَرُ يَنْهى عَنْه. پس اين حديث، منافات ندارد با حديث دوازدهمِ اين باب.
يُرْجِئُه (به راء بى نقطه و جيم و همزه) به صيغه مضارع غايب معلوم باب اِفعال است. و ضمير بارز، راجع به ترجيح است.
الْاءِرْجَاء: واپس انداختن كارى.
يُخْبر (به خاء بانقطه و باء يك نقطه و راء بى نقطه) به صيغه مضارع غايب معلوم باب اِفعال يا باب تفعيل است.
الْاءِخْبَار: خبردار كردن. و التَّخْبِير: كسى را خبير كردن به چيزى، به معنى بسيار دانا كردن به آن.
وَ في رِوايةٍ أُخرى اشارت است به اين كه يكى از دو راوى از سماعه، اكتفا كرده به آنچه مذكور شد و ديگرى اين تتمّه را روايت كرده؛ و بنا بر اين جمله بَأيِّهِما استيناف بيانىِ جمله فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتّى يَلْقاهُ است. و مضمون اين، بيان شد در خطبه مصنّف در شرح فقره «وَ نَحْنُ لَا نَعْرِفُ» و نظير اين توسيع مى آيد در «كِتَابُ الْحُجَّة» در حديث اوّلِ باب هشتاد و هشتم كه «بَابُ مَا يَجِبُ عَلَى النَّاسِ عِنْدَ مُضِيِّ الْاءِمَامِ» است.
يعنى: روايت است از عثمان بن عيسى و حسن بن محبوب، همگى از سماعه از امام جعفر صادق عليه السلام . راوى گفت كه: پرسيدم امام را از حال مردى كه اختلاف كردند بر او دو مرد از اهل دين او در كارى. هر دو روايت مى كنند آن كار را از امام. يكى از ايشان امر مىكند به كردنِ آن كار و ديگرى منع مى كند از آن. چگونه مى كند آن مرد در ترجيح؟
امام عليه السلام گفت كه: واپس اندازد ترجيح را تا وقتى كه ملاقات كند كسى را كه دانا كند او را كه كدام، موافق واقع است. پس آن مرد در فراخى است و به هر كدام كه خواهد عمل مى كند تا وقتى كه رسد به آن كس.
و در روايتى ديگر از سماعه از امام جعفر صادق عليه السلام اين تتمّه نيز هست كه: بيانِ اين، آن كه: به هر كدام از آن دو روايت مختلف كه عمل كنى از باب قبول سخن امامِ مُفترض الطَّاعه، نه از باب فتوا و حكم، جايز است تو را و دغدغه اصلاً ندارد.


صافي در شرح کافي ج1
470

[حديث] هفتم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ نَصْرٍ الْخَثْعَمِيِّ، قَالَ: ]سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ:«مَنْ عَرَفَ أَنَّا لَا نَقُولُ إِلَا حق اً، فَلْيَكْتَفِ بِمَا يَعْلَمُ مِنَّا، فَإِنْ سَمِعَ مِنَّا خِلَافَ مَا يَعْلَمُ، فَلْيَعْلَمْ أَنَّ ذلِكَ دِفَاعٌ مِنَّا عَنْهُ».

شرح: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام مى گفت كه: هر كه شناخت اين را كه ما نمى گوييم مگر به كار آمدنى را ، خواه براى تقيّه باشد و خواه موافق گفته خدا و رسول، پس بايد كه اكتفا كند به همين دانسته و هر چه مى گوييم، به آن عمل كند. پس اگر شنيد از ما چيزى را كه منافى چيزى است كه مى داند كه حكم اللّه تعالى آن است، پس بايد كه داند كه آنچه شنيد براى مدافعه ضرر دشمنان است از او و عمل كند به آن.
منقول است كه على بن يقطين، وزير هارون الرشيد بود و به هارون گفتند كه او رافضى است و هارون خواست كه بر جاى خلوتى كه على بن يقطين وضو مى ساخته باشد، مطّلع شود. مقارن اين از امام موسى كاظم عليه السلام نوشته آمد به على بن يقطين كه بعد از اين، هر جا كه وضو سازى، پا بشوى. و او چون به آن عمل كرد، هارون خود ديد كه او در خلوت، پا مى شويد و گفت كه افترا كرده اند بر على بن يقطين و در تعظيم او افزود. باز نوشته آمد كه بعد از اين در وضو پا مشوى.

[حديث] هشتم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى وَالْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ، أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ، وَالْاخَرُ يَنْهى عَنْهُ، كَيْفَ يَصْنَعُ؟ قَالَ:«يُرْجِئُهُ حَتّى يَلْقى مَنْ يُخْبِرُهُ، فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتّى يَلْقَاهُ».
وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرى : «بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ بَابِ التَّسْلِيمِ وَسِعَكَ».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 74003
صفحه از 500
پرینت  ارسال به