[حديث] هفتم
۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ نَصْرٍ الْخَثْعَمِيِّ، قَالَ: ]سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ:«مَنْ عَرَفَ أَنَّا لَا نَقُولُ إِلَا حق اً، فَلْيَكْتَفِ بِمَا يَعْلَمُ مِنَّا، فَإِنْ سَمِعَ مِنَّا خِلَافَ مَا يَعْلَمُ، فَلْيَعْلَمْ أَنَّ ذلِكَ دِفَاعٌ مِنَّا عَنْهُ».
شرح: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام مى گفت كه: هر كه شناخت اين را كه ما نمى گوييم مگر به كار آمدنى را ، خواه براى تقيّه باشد و خواه موافق گفته خدا و رسول، پس بايد كه اكتفا كند به همين دانسته و هر چه مى گوييم، به آن عمل كند. پس اگر شنيد از ما چيزى را كه منافى چيزى است كه مى داند كه حكم اللّه تعالى آن است، پس بايد كه داند كه آنچه شنيد براى مدافعه ضرر دشمنان است از او و عمل كند به آن.
منقول است كه على بن يقطين، وزير هارون الرشيد بود و به هارون گفتند كه او رافضى است و هارون خواست كه بر جاى خلوتى كه على بن يقطين وضو مى ساخته باشد، مطّلع شود. مقارن اين از امام موسى كاظم عليه السلام نوشته آمد به على بن يقطين كه بعد از اين، هر جا كه وضو سازى، پا بشوى. و او چون به آن عمل كرد، هارون خود ديد كه او در خلوت، پا مى شويد و گفت كه افترا كرده اند بر على بن يقطين و در تعظيم او افزود. باز نوشته آمد كه بعد از اين در وضو پا مشوى.
[حديث] هشتم
۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى وَالْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ، أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ، وَالْاخَرُ يَنْهى عَنْهُ، كَيْفَ يَصْنَعُ؟ قَالَ:«يُرْجِئُهُ حَتّى يَلْقى مَنْ يُخْبِرُهُ، فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتّى يَلْقَاهُ».
وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرى : «بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ بَابِ التَّسْلِيمِ وَسِعَكَ».