473
صافي در شرح کافي ج1

شرح: روايت است از مُعلّى بن خُنَيس گفت كه: گفتم امام جعفر صادق عليه السلام را كه: چون آيد حديثى از امام پيشين از شما، مثل امام زين العابدين عليه السلام و حديثى ديگر، مخالف آن از امام پسينِ از شما، مثل امام محمّد باقر عليه السلام ، به كدام آن دو، عمل كنيم؟
پس امام گفت كه: عمل كنيد به آن.
مراد، اين است كه: عمل كنيد به حديث امام پسين. تا وقتى كه رسد به شما حديثى ديگر از امام زنده. مراد، خودش است. پس اگر رسد به شما حديثى از امام زنده، پس عمل به آن كنيد.
راوى گفت كه: بعد از آن، امام جعفر صادق عليه السلام در بيانِ اين جواب گفت كه: به درستى كه ما، به خدا قسم كه، داخل نمى كنيم شما را، مگر در چيزى كه فراخى شما در آن باشد.
مراد، اين است كه: براى اين، امر مى كنيم شما را به عمل به حديث امام پسين و امام زنده كه مبادا به شما شكّى رسد. پس اگر احتمال ضرر نباشد، مثل زمان انقراض دولت ظالمى كه قول اخير در زمان او واقع شده، به هر كدام كه خواهيد، عمل كنيد.

[حديث] يازدهم

۰.اصل: وَفِي حَدِيثٍ آخَرَ :«خُذُوا بِالْأَحْدَثِ».

شرح: و در حديثى ديگر از صاحب الزمان عليه السلام يا از امام جعفر صادق عليه السلام اين است كه: در صورت اختلاف دو حديث، عمل كنيد به آنچه تازه تر است، خواه آن دو حديث از يك امام باشد و خواه از دو امام باشد.

[حديث] دوازدهم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى، عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ ]عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِ اللّه ِ عليه السلام عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ، فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ ، أَيَحِلُّ ذلِكَ؟
قَالَ:
«مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حق أَوْ بَاطِلٍ، فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ، وَمَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَإِنْ كَانَ حق اً ثَابِتاً لَهُ ؛ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ ، وَقَدْ أَمَرَ اللّه ُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ، قَالَ اللّه ُ تَعَالى: «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أنْ يَكْفُرُوابِهِ»۱ » .

1.نساء (۴): ۶۰.


صافي در شرح کافي ج1
472

[حديث] نهم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«أَرَأَيْتَكَ لَوْ حَدَّثْتُكَ بِحَدِيثٍ الْعَامَ، ثُمَّ جِئْتَنِي مِنْ قَابِلٍ فَحَدَّثْتُكَ بِخِلَافِهِ ، بِأَيِّهِمَا كُنْتَ تَأْخُذُ؟» قَالَ: قُلْتُ: كُنْتُ آخُذُ بِالأَْخِيرِ، فَقَالَ لِي: «رَحِمَكَ اللّه ُ».

شرح: روايت است از بعض ياران ما از امام جعفر صادق عليه السلام . امام گفت كه: چه مى گويى اگر گفته باشم تو را حديثى امسال، بعد از آن آمده باشى نزد من در سال آينده، پس گفته باشم تو را حديثى منافىِ آن؛ به كدامِ آن دو حديث، عمل خواستى كرد؟
راوى گفت كه: گفتم كه: خواستم عمل كرد به حديث آخرين.
پس امام گفت مرا كه: رحمت كناد تو را اللّه تعالى.
بيانِ اين، ظاهر مى شود از آنچه گذشت در حديث هفتمِ اين باب و اين مضمون مى آيد در «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْرِ» در حديث هفتمِ باب نود و هفتم كه «بَابُ التَّقِيَّة» است.
بدان كه منافات نيست ميان اين و آنچه گذشت در حديث سابق؛ زيرا كه اين در يكى از سه صورت است:
اوّل، علم به قول امام حَىّ.
دوم، تجويز حدوث شرطى در مخاطب كه پيشتر نبوده.
سوم، بقاى دولت ظالمى كه قول اخير در زمان او واقع شده، به خلاف آنچه گذشت.
و أيضاً منافات نيست ميان امثال اين و آنچه مى آيد در حديث دوازدهمِ اين باب؛ زيرا كه امثال اين در عباداتِ محضه است و آنچه مى آيد در تنازع، در دَين و ميراث و مانند آنهاست.

[حديث] دهم

۰.اصل: [وَعَنْهُ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ، عَنْ يُونُسَ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ]عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : إِذَا جَاءَ حَدِيثٌ عَنْ أَوَّلِكُمْ وَحَدِيثٌ عَنْ آخِرِكُمْ ، بِأَيِّهِمَا نَأْخُذُ؟
فَقَالَ:
«خُذُوا بِهِ حَتّى يَبْلُغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ، فَإِنْ بَلَغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ، فَخُذُوا بِقَوْلِهِ».
قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «إِنَّا وَاللّه ِ لَا نُدْخِلُكُمْ إِلَا فِيمَا يَسَعُكُمْ».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 73952
صفحه از 500
پرینت  ارسال به