شرح: الزِّنْدِيق (به كسر زاء با نقطه ، مُعرَّبِ «زنْ دين») به معنى كسى كه دين او سست است و مانند دينِ زنان است . و مراد اين جا كسى است كه عالَم را قديم پندارد ، به معنى اين كه هميشه بوده و از آفريدگارِ به تدبير نيست ؛ بلكه از واجبِ بالذّات است كه اسبابِ نكردنِ آن را نداشته و نخواهد داشت . پس توانايى بر ترك آن ، نداشته و نخواهد داشت .
يعنى : روايت است از علىّ بن منصور ، گفت كه: گفت مرا هشام بن الحكم كه: بود در مصر ، زنديقى كه مى رسيد به او از امام جعفر صادق عليه السلام چيزهايى كه منافى اعتقادش بود . پس آن زنديق بيرون آمد از مصر سوى مدينه تا مباحثه كند با امام عليه السلام . پس برنخورد آن حضرت را در مدينه و گفته شد او را در مدينه كه: به درستى كه آن حضرت بيرون رفته ، در مكّه است .
پس آن زنديق ، بيرون آمد از مدينه سوى مكّه و ما با امام جعفر صادق عليه السلام در مكّه بوديم . پس آن زنديق ، برخورد ما را بر حالى كه ما با امام جعفر صادق عليه السلام بوديم در اثناى طواف كعبه . و بود نام زنديق ، عبد الملك بر حالى كه كنيت او ابو عبد اللّه بود . پس زد زنديق ، دوش خود را به دوش امام جعفر صادق عليه السلام تا به آن تقريب ، سخنى گويد .
۰.اصل : فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :«مَا اسْمُكَ»؟ فَقَالَ: اسْمِي عَبْدُ الْمَلِكِ، قَالَ: «فَمَا كُنْيَتُكَ؟» قَالَ: كُنْيَتِي أَبُو عَبْدِ اللّه ِ، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «فَمَنْ هذَا الْمَلِكُ الَّذِي أَنْتَ عَبْدُهُ؟ أَمِنْ مُلُوكِ الْأَرْضِ ، أَمْ مِنْ مُلُوكِ السَّمَاءِ؟ وَأَخْبِرْنِي عَنِ ابْنِكَ: عَبْدُ إِلهِ السَّمَاءِ ، أَمْ عَبْدُ إِلهِ الْأَرْضِ؟ قُلْ مَا شِئْتَ تُخْصَمْ» .
قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ: فَقُلْتُ لِلزِّنْدِيقِ: أَمَا تَرُدُّ عَلَيْهِ؟ قَالَ: فَقَبَّحَ قَوْلِي، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «إِذَا فَرَغْتُ مِنَ الطَّوَافِ ، فَأْتِنَا» .