161
صافي در شرح کافي ج2

۰.اصل: فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام :«فَمَنِ الْمُبَلِّغُ عَنِ اللّه ِ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنَ الْجِنِّ وَالْاءنْسِ «لَاتُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ»۱ وَ «لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً»۲ وَ «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ»۳ ؟ أَ لَيْسَ مُحَمَّدٌ؟» قَالَ: بَلى، قَالَ: «كَيْفَ يَجِيءُ رَجُلٌ إِلَى الْخَلْقِ جَمِيعاً، فَيُخْبِرُهُمْ أَنَّهُ جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللّه ِ، وَأَنَّهُ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللّه ِ بِأَمْرِ اللّه ِ، فَيَقُولُ: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ» ، وَ «لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً» وَ «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ» ثُمَّ يَقُولُ: أَنَا رَأَيْتُهُ بِعَيْنِي، وَأَحَطْتُ بِهِ عِلْماً، وَهُوَ عَلى صُورَةِ الْبَشَرِ؟! أَمَا تَسْتَحُونَ؟ مَا قَدَرَتِ الزَّنَادِقَةُ أَنْ تَرْمِيَهُ بِهذَا أَنْ يَكُونَ يَأْتِي مِنْ عِنْدِ اللّه ِ بِشَيْءٍ، ثُمَّ يَأْتِي بِخِلَافِهِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ».

1.انعام (۶): ۱۰۳.

2.طه (۲۰): ۱۱۰.

3.شورى (۴۲): ۱۱.


صافي در شرح کافي ج2
160

شرح: هَلْ رَأى اشارت است به اين كه جواب مسأله اوّلى موافق نمى نمايد با نقلى كه: رسول، ربّ خود را ديد در معراج.
نُورِ عَظَمَتِهِ عبارت است از اسم اعظم و مى آيد در «كتابُ الْحُجَّةِ» در احاديثِ «بابُ مَا أَعْطَى الْأَئِمَّةَ عليهم السلام مِنِ اسْمِ اللّهِ الْأَعْظَمِ» ـ كه باب سى و ششم است ـ اين كه: اسم اعظم هفتاد و سه جزء دارد و از جمله آنها، هفتاد و دو معلومِ رسول اللّه و اوصياى اوست و يك جزء، معلومِ غيرِ اللّه تعالى نيست.
يعنى: يعقوب گفت كه: و پرسيدم او را در مكتوب كه: آيا ديد رسول اللّه صاحب كلّ اختيار خود را؟
در جواب نوشت: به درستى كه اللّه تعالى نمود رسول خود را به دلش از جمله اسم اعظمِ خود، آنچه را كه اللّه تعالى خواست.

[حديث] دوم

۰.اصل: [أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ ]عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى، قَالَ: سَأَلَنِي أَبُو قُرَّةَ الْمُحَدِّثُ أَنْ أُدْخِلَهُ عَلى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام ، فَاسْتَأْذَنْتُهُ فِي ذلِكَ، فَأَذِنَ لِي فَدَخَلَ عَلَيْهِ، فَسَأَلَهُ عَنِ الْحَلَالِ وَالْحَرَامِ وَالْأَحْكَامِ حَتّى بَلَغَ سُؤَالُهُ إِلَى التَّوْحِيدِ، فَقَالَ أَبُو قُرَّةَ: إِنَّا رُوِّينَا أَنَّ اللّه َ قَسَّمَ الرُّؤْيَةَ وَالْكَلَامَ بَيْنَ نَبِيَّيْنِ، فَقَسَمَ الْكَلَامَ لِمُوسى، وَلِمُحَمَّدٍ الرُّؤْيَةَ.

شرح: مراد به حلال و حرام، مسائل فروعِ فقه است و مراد به احكام، مسائل اصولِ فقه است. يا مراد، اعمّ از مسائلِ اصول فقه و مسائل اصول دين است.
رُوِّينَا، به صيغه مجهول باب تَفعيل است. التَّرْوِيَة: راوى كردن كسى را؛ به معنى روايتِ حديثى براى آن كس، به روشى كه آن كس داند صحّت آن را، پس آن را براى ديگران روايت كند اگر خواهد.
«انّ» به فتح و كسر همزه و تشديد نون مفتوحه و به فتح همزه و سكون نون مى تواند بود و بنا بر سوم، مفسّره است؛ چون تَرويه، متضمّن معنى قول است. و بنا بر اوّل و دوم، «اللّه » منصوب است و بنا بر سوم، مرفوع است.
قَسمَ در اوّل، به صيغه معلوم باب تَفعيل است و در دوم، از باب «ضَرَبَ» است. التَّقْسِيم: تفريق. و الْقَسْم (به فتح قاف وسكون سين): نصيب كردن. فاء در فَقَسَمَ، براى بيان است.
يعنى: روايت است از صفوان بن يحيى گفت كه: التماس كرد مرا اَبو قُرّه مُحَدِّث (به كسر دال مشدّده) اين كه داخل كنم او را بر امام رضا عليه السلام ، پس رخصت طلبيدم امام را در آن، پس رخصت داد براى من، پس داخل شد اَبو قُرّه بر امام، پس پرسيد اَبو قُرّه امام را از مسائِل حلال و حرام و مسائل احكام، تا رسيد پرسش او به مسائِل توحيد كه اقرار به يگانگىِ اللّه تعالى در صفات ربوبيّت است.
پس، بعد از بيان امام امتناعِ رؤيت را گفت اَبو قُرّه: به درستى كه ما راوى كرده شديم از پيغمبر صلى الله عليه و آله اين كه: اللّه تعالى تفريق كرد ديدنِ كسى او را و سخنِ او را با كسى به خلقِ او از ميان دو پيغمبر؛ به اين روش كه نصيب كرد سخن را براى موسى و براى محمّد ديدن را.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75521
صفحه از 612
پرینت  ارسال به