183
صافي در شرح کافي ج2

[حديث] نهم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ، عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ سِنَانٍ : ]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ:«لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ»۱قَالَ:«إِحَاطَةُ الْوَهْمِ؛ أَ لَا تَرى إِلى قَوْلِهِ: «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ» ؟ لَيْسَ يَعْنِي بَصَرَ الْعُيُونِ «فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ» ؛ لَيْسَ يَعْنِي مِنَ الْبَصَرِ بِعَيْنِهِ «وَمَنْ عَمِىَ فَعَلَيْها»۲ ؛ لَيْسَ يَعْنِي عَمَى الْعُيُونِ، إِنَّمَا عَنى إِحَاطَةَ الْوَهْمِ، كَمَا يُقَالُ: فُلَانٌ بَصِيرٌ بِالشِّعْرِ، وَفُلَانٌ بَصِيرٌ بِالْفِقْهِ، وَفُلَانٌ بَصِيرٌ بِالدَّرَاهِمِ، وَفُلَانٌ بَصِيرٌ بِالثِّيَابِ، اللّه ُ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُرى بِالْعَيْنِ».

شرح: الْاءدْرَاك: دريافتن. و مراد اين جا، رسيدن به ذات اللّه تعالى، خواه به كنه ذات او باشد و خواه به شخص او.
الْوَهْم: ديده دل؛ به معنى آنچه در دل درمى آيد از علوم. قَالَ: إِحَاطَةُ الْوَهْمِ مبنى بر اين است كه عمده در اين مقام، نفى احاطه وهم است، پس منافات ندارد با اين كه نفى اَبصارِ عين نيز داخلِ مراد باشد.
أَلَا تَرى تا آخر، براى دفع توهّم حصرِ مراد در نفى اَبصار عين است.
الْبَصَائِر، جمع «بَصيرة»: ديده ورى هاى دل. و مراد اين جا، حجّت ها است و آنها آياتِ بيّنات است كه در آنها نهى از پيروى ظن و اختلاف از روى ظن و امر به سؤال أهلِ الذِّكْر از هر غيرِ معلوم و مانند آنها است و هر كدام، حجّت و برهان است بر وجود امام عالم به جميعِ احكام تا انقراض دنيا، موافقِ آيت سوره حديد: «هُوَ الَّذِى يُنَزِّلُ عَلَىعَبْدِهِ ءَايَـتِ بَيِّنَـتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَى النُّورِ»۳ .
لَيْسَ يَعْنِي بَصَرَ الْعُيُونِ، به تقدير «ليسَ يَعني المَأْخوذَ مِن بَصَرِ الْعُيُونِ» است. الْبَصَر (به فتح باء و فتح صاد، مصدر باب «حَسُنَ»): بينا شدن.
لَيْسَ يَعْنِي مِنَ الْبَصَرِ، به تقدير «ليسَ يَعني المَأخوذَ مِنَ البَصَر» است و «بَصَر» اين جا نيز مصدر باب «حَسُنَ» است.
بِعَيْنِهِ متعلّق به «الْبَصَر» است و ضمير، راجع به «مَن» در «فَمَنْ أَبْصَرَ» است. در سوره انعام چنين است: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَـرُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَـرَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ * قَدْ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا وَمَآ أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ»۴ پس آنچه در ميان بعضِ اين فقرات است، در اين حديث، شرح آنها است.
ترجمه: درنمى يابد اللّه تعالى را ديده ها و او درمى يابد ديده ها را. و اوست و بس مجرّد از مقدار، پس ادراك نمى كند او را ديده ها. و اوست و بس به غايت دانا به هر چيز، پس ادراك مى كند ديده ها را. به تحقيق، آمد شما را باعث هاى ديده ورىِ دل از جانب صاحب كلِّ اختيار شما، پس هر كه اين عطيّه مرا قبول كرد و به آن، باعث هاى ديده ورىِ حق را ديد، پس براى خودش است و هر كه آنها را رد كرد به تأويلاتِ نامعقول و با خود قرار داد كورىِ دل را به اختلاف از روى ظن، پس دشمن خودش است. و نيستم من بر شما پاسبان از شرّ شيطان.
اشارت است به اين كه اكثرِ اصحاب، مخذول و كور خواهند شد موافقِ آيت سوره اعلى: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا»۵ .
يعنى: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام در قولِ اللّه تعالى در سوره انعام: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَـرُ»۶ گفت كه: عمده مراد اين است كه: احاطه نمى كند او را ديده دل؛ آيا نگاه نمى كنى سوى قول اللّه تعالى بعد از اين آيتْ بى فاصله: «قَدْ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِنرَّبِّكُمْ» ؛ نمى خواهد اللّه تعالى به بصائر، مأخوذ از بينا شدنِ چشم ها را و گفته كه: «فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ » ؛ نمى خواهد با بصر، مأخوذ از بينا شدن به چشمْ آن كس را و گفته كه: «فَمَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا» ؛ نمى خواهد به لفظ «عَمِيَ» مأخوذ از كورىِ چشم ها را. و جز اين نيست كه خواسته از بصائر، احاطه ديده دل را، چنانچه گفته مى شود كه: فلان كس ديده ور است به شعر و فلان كس ديده ور است به فقه و فلان كس ديده ور است به دراهم و فلان كس ديده ور است به جام ها؛ اللّه تعالى بزرگ تر از آن است كه ديده شود به چشم.

1.انعام (۶): ۱۰۳.

2.انعام (۶): ۱۰۴.

3.حديد (۵۷): ۹.

4.انعام (۶): ۱۰۳ و ۱۰۴.

5.اعلى (۸۷): ۱۶.

6.انعام (۶): ۱۰۳.


صافي در شرح کافي ج2
182

[حديث] هشتم

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى وَغَيْرُهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ] عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام ، قَالَ:«قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ، بَلَغَ بِي جَبْرَئِيلُ عليه السلام مَكَاناً لَمْ يَطَأْهُ قَطُّ جَبْرَئِيلُ . فَكُشِفَ لَهُ، فَأَرَاهُ اللّه ُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَبَّ».

شرح: فَكُشِفَ تا آخر ، تتمّه كلام رسول اللّه صلى الله عليه و آله نيست ، بلكه كلام امام رضا عليه السلام است و به صيغه مجهول است . و ضمير لَهُ ، راجع به رسول است . نُورِ عَظَمَتِهِ بيان شد در شرح حديث اوّلِ اين باب.
يعنى: روايت است از امام رضا عليه السلام گفت كه: گفت رسول اللّه صلى الله عليه و آله كه: وقتى كه بُرده شدم در شب معراج به آسمان، رسانيد مرا جبرئيل عليه السلام جايى كه پا ننهاده بود در آنجا هرگز جبرئيل. پس پرده برداشته شد براى رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، پس نمود او را اللّه تعالى از جمله اسم اعظمِ خود، آنچه را كه اللّه تعالى خواست.

۰.اصل: فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «لَا تُدْرِكُهُ الأَبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»۱ .

شرح: فِي به معنى «مع» است، مانند «في» در «فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِى زِينَتِهِ»۲ . و امام عليه السلام ، ذكر اين فقره كرده براى اين كه مبادا كسى از كلام سابق توهّم كند كه اللّه تعالى خودش را نموده در معراج.
و فاضل محقّق، ميرزا محمّد استر آبادى گفته كه: «فِي قَوْلِهِ تا آخر، تتمّه حديث نيست، بلكه ابتداى سخنى است از مصنّف و به جاى عنوانِ بابى است براى احاديثِ بعد از اين» و اين دور نيست.
يعنى: با گفته اللّه تعالى كه: درنمى يابد ذات اللّه تعالى را ديده ها، خواه ديده چشم ها و خواه ديده دل ها و او درمى يابد ديده ها را.

1.انعام (۶): ۱۰۳.

2.قصص (۲۸): ۷۹.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64987
صفحه از 612
پرینت  ارسال به