191
صافي در شرح کافي ج2

باب دهم

اصل:بَابُ النَّهْيِ عَنِ الصِّفَةِ بِغَيْرِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ جَلَّ وَتَعَالى

شرح: باء در بِغَيْرِ، صله الصِّفَةِ است. «غَيْر» اين جا به معنى منافى است، مثل آيت سوره نساء: «بَيَّتَ طَـآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ»۱ .
«مَا» موصوله اين جا براى عهد خارجى است و عبارت است از امثال آيت سوره شورى: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ»۲ و آيت سوره انعام: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَـرُ»۳ و آيت سوره طه: «وَ لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا»۴ و آيت سوره انعام و سوره زمر كه: «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ »۵ كه مذكور مى شود در حديث يازدهمِ اين باب. و مى تواند بود كه «مَا» موصوله براى جنس باشد و نظير اين عنوان مى آيد در حديث سوّمِ «بابُ جَوامِعِ التَّوْحِيد» ـ كه باب بيست و دوم است ـ كه: «وَإِنَّ الْخَالِقَ لَا يُوصَفُ إِلَا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَأَنّى يُوصَفُ الَّذِي تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِكَهُ، وَالْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ، وَالْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ، وَالْأَبْصاَرُ عَنِ الْاءِحَاطَةِ بِهِ، جَلَّ عَمَّا وَصَفَهُ الْوَاصِفُونَ، وَتَعَالى عَمَّا يَنْعَتُهُ النَّاعِتُونَ» ۶ و بيان مى شود.
يعنى: اين باب، بيانِ نهى است از بيان اللّه تعالى به چيزى كه مخالف باشد با آنچه بيان كرده به آن خودش را در محكماتِ قرآنِ بزرگ. و منزّه است از اين كه در ذهن كسى گنجد. و بلند مرتبه و مبرّا است از اين كه مانند داشته باشد در اسمِ جامدِ محض.
در اين باب، دوازده حديث است.

1.نساء (۴): ۸۱ .

2.شورى (۴۲): ۱۱.

3.انعام (۶): ۱۰۳.

4.طه (۲۰): ۱۱۰.

5.زمر (۳۹): ۶۷.

6.الكافي، ج ۱، ص ۱۳۷، ح ۳.


صافي در شرح کافي ج2
190

۰.اصل: فَأَمَّا الْقَلْبُ فَإِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الْهَوَاءِ، فَهُوَ يُدْرِكُ جَمِيعَ مَا فِي الْهَوَاءِ وَيَتَوَهَّمُهُ، فَإِذَا حُمِلَ الْقَلْبُ عَلى مَا لَيْسَ فِي الْهَوَاءِ مَوْجُوداً، رَجَعَ رَاجِعاً، فَحَكى مَا فِي الْهَوَاءِ.
فَلَا يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ أَنْ يَحْمِلَ قَلْبَهُ عَلى مَا لَيْسَ مَوْجُوداً فِي الْهَوَاءِ مِنْ أَمْرِ التَّوْحِيدِ جَلَّ اللّه ُ وَعَزَّ؛ فَإِنَّهُ إِنْ فَعَلَ ذلِكَ، لَمْ يَتَوَهَّمْ إِلَا مَا فِي الْهَوَاءِ مَوْجُودٌ ، كَمَا قُلْنَا فِي أَمْرِ الْبَصَرِ ، تَعَالَى اللّه ُ أَنْ يُشْبِهَهُ خَلْقُهُ.

شرح: ظاهر اين است كه هشام اين فقرات را به قصد تقويت مضمون حديث نهم و دهم و يازدهمِ اين باب ـ كه ديده دل احاطه به او نمى كند ـ گفته باشد، به [معنى ]نزديك ساختن آنها به عقل ها، نه به قصد برهان.
«مِنْ» در مِنْ أَمْرِ براى سببيّت است.
يعنى: پس امّا دل، پس نيست سلطنت دريافتنِ او چيزها را مگر بر چيزى كه در فضاى عالم باشد از جسمانيّات، پس دل درمى يابد هر چه را كه در اين فضاست و به ديده خود آن را مى بيند، پس چون واداشته شود بر چيزى كه نيست در اين فضا يافته شده ـ كه ذات اللّه تعالى باشد ـ برمى گردد قسمى از برگشته كه بسيار تند باشد، پس حكايت مى كند چيزى را كه در اين فضاست، پس سزاوار نيست خردمند را اين كه وادارد دل خود را بر چيزى كه نيست يافته شده در اين فضا، تا كار توحيد او درست باشد.
بزرگ است اللّه تعالى و عزيز است؛ به معنى اين كه در فضاى عالم نيست؛ چه به درستى كه او اگر كند اين كار را، نمى بيند به دل خود مگر چيزى را كه در اين فضا يافته شده است و مانند مى كند آن را به ربّ العالمين، چنانچه گفتيم در كار چشم: به غايت بلند مرتبه است اللّه از اين كه مانند در اسم جامدِ محض باشد او را آفريده او.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 53258
صفحه از 612
پرینت  ارسال به