شرح: عَظَمَتِهِ، عبارت است از مبلغ و منتهاى بزرگى او و وصف او به آن مَنْهيٌّ عَنْهُ و منافىِ وصفى است كه در قرآن است، چنانچه مى آيد در حديث يازدهمِ اين باب.
يعنى: روايت است از ابو حمزه از امام زين العابدين عليه السلام ، راوى گفت كه: گفت كه: اگر اتّفاق كنند با هم اهل آسمان ـ كه ملائكه باشند ـ و اهل زمين، كه انس و جنّ باشند، بر اين كه بيان كنند اللّه تعالى را به مبلغِ بزرگى او، توانا نمى شوند.
[حديث] پنجم
۰.اصل: [سَهْلٌ] عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمَذَانِيِّ، قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرَّجُلِ عليه السلام : أَنَّ مَنْ قِبَلَنَا مِنْ مَوَالِيكَ قَدِ اخْتَلَفُوا فِي التَّوْحِيدِ؛ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: جِسْمٌ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ : صُورَةٌ.
فَكَتَبَ عليه السلام بِخَطِّهِ:«سُبْحَانَ مَنْ لَا يُحَدُّ، وَلَا يُوصَفُ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ـ أَوْ قَالَ ـ : الْبَصِيرُ».
شرح: روايت است از ابراهيم بن محمّد همذانى (به فتح ميم و ذال با نقطه) گفت كه: نوشتم سوى آن مرد ـ مراد، امام على نقى عليه السلام است ـ : به درستى كه جمعى كه نزد مايند از چاكران تو، به تحقيق با هم اختلاف كرده اند در اقرار به يگانه بودنِ اللّه تعالى در صفات ربوبيّت؛ پس بعضِ ايشان كسى است كه مى گويد كه: او جسم است؛ به معنى ميان پُر. و بعضِ ايشان كسى است كه مى گويد كه: او پيكر است؛ به معنى بدنِ مَجوف. پس امام عليه السلام نوشت به خطّ خود كه: اى تنزيهِ كسى كه محصور به مقدارى نمى شود، و بيان كرده نمى شود، مبلغ بزرگى او نيست مانندِ اين قسم كسى چيزى. و اوست و بس شنواى هر آوازِ داناى هر چيز. يا گفت به جاى داناى هر چيز: بيناى هر چيز، چنانچه در سوره شورى است و بيان شد در حديث چهارمِ باب دوم.
[حديث] ششم
۰.اصل: [سَهْلٌ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ إِبْرَاهِيمَ ]عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ، قَالَ: كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عليهماالسلام إِلى أَبِي:«أَنَّ اللّه َ أَعْلى وَأَجَلُّ وَأَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ؛ فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَكُفُّوا عَمَّا سِوى ذلِكَ».