207
صافي در شرح کافي ج2

۰.اصل:«وَلَا يُوصَفُ بِكَيْفٍ، وَلَا أَيْنٍ وَحَيْثٍ، وَكَيْفَ أَصِفُهُ بِالْكَيْفِ وَهُوَ الَّذِي كَيَّفَ الْكَيْفَ حَتّى صَارَ كَيْفاً، فَعُرِفَتِ الْكَيْفُ بِمَا كَيَّفَ لَنَا مِنَ الْكَيْفِ؟! أَمْ كَيْفَ أَصِفُهُ بِأَيْنٍ وَهُوَ الَّذِي أَيَّنَ الْأَيْنَ حَتّى صَارَ أَيْناً، فَعُرِفَتِ الْأَيْنُ بِمَا أَيَّنَ لَنَا مِنَ الْأَيْنِ؟! أَمْ كَيْفَ أَصِفُهُ بِحَيْثٍ وَهُوَ الَّذِي حَيَّثَ الْحَيْثَ حَتّى صَارَ حَيْثاً ، فَعُرِفَتِ الْحَيْثُ بِمَا حَيَّثَ لَنَا مِنَ الْحَيْثِ؟! فَاللّه ُ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ دَاخِلٌ فِي كُلِّ مَكَانٍ، وَخَارِجٌ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ» لَا إِلهَ إِلَا هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» ».

شرح: لَا يُوصَفُ، به صيغه مضارع غايبِ مجهول باب «ضَرَبَ» است. كَيف در اوّل، به سكون ياء منوّن است و در دوم (به سكون ياء و فتح فاء) براى استفهام انكارى است و در سوم، به سكون ياء است و در چهارم، به تشديد ياء به صيغه ماضى غايبِ معلومِ باب تَفعيل است و در پنجم و ششم و هفتم (به تشديد ياء مكسوره) به صيغه صفت مشبّهه است و در هشتم، به صيغه ماضى غايب معلومِ باب تَفعيل است و در نهم (به تشديد ياء مكسوره) صفت مشبّهه است و در دهم و يازدهم (به سكون ياء و فتح فاء) براى استفهام انكارى است.
أَيْن در اوّل و دوم (به فتح و كسر همزه و سكون ياء دو نقطه در پايين) با تنوين است و به معنى وقت است، موافق آنچه گذشت در شرح حديث دوّمِ باب ششم ـ كه «بابُ الْكَوْنِ وَالْمَكَانِ» است ـ و در باقى ظاهر است از بيان «كَيْف».
حَيْث در اوّل و دوم، به فتح حاء بى نقطه و سكون ياء دو نقطه در پايين و ثاء سه نقطه، مجرورِ منوّن است و به معنى مكان است و در باقى ظاهر است از بيان «كَيْف».
تركِ تكرار «لَا» ميان «أَيْنَ» و «حَيْث» اشارت است به اين كه «أَيْن» و «حَيْث» از يك قبيل است، به اعتبار اين كه كائن فِي نَفْسِهِ در خارج نيست به خلاف كَيْف.
تفسير مَكَان گذشت در شرح عنوانِ «بابُ الْكَوْنِ وَالْمَكَانِ».
يعنى: و بيان كرده نمى شود اللّه تعالى به چگونگى و نه به وقت و نه به جا و چگونه بيان كنم او را به چگونگى و حال آن كه اوست آن كس كه چگونگى داده صاحبِ چگونگى را تا گرديده صاحب چگونگى.
بيانِ اين آن كه: شناختم مخلوقيّت هر صاحب چگونگى را به آنچه چگونگى داده آن را و ظاهر ساخته بر ما از جمله صاحبِ چگونگى از اجسام عالم.
بلكه چگونه بيان كنم اللّه تعالى را به وقت و حال آن كه اوست آن كس كه وقت داده صاحب وقت را تا گرديده صاحبِ وقت.
بيانِ اين آن كه: شناختم مخلوقيّت هر صاحب وقت را به آنچه وقت داده آن را و ظاهر ساخته بر ما از جمله صاحبِ وقت از اجسام عالم.
بلكه چگونه بيان كنم اللّه تعالى را به جا و حال آن كه اوست آن كس كه جا داده صاحب جا را تا گرديده صاحب جا.
بيانِ اين آن كه: شناختم مخلوقيّت هر صاحب جا را به آنچه صاحب جا كرده آن را و ظاهر ساخته بر ما از جمله صاحبِ جا از اجسام عالم.
حاصل، اين است كه: آنچه ديديم از جمله صاحب چگونگى، دانستيم كه مخلوق و حادث است براى احتياج آن در كمال خود به عارض، چنانچه مفصّل مى شود در حديث ششمِ باب بيست و سوم ـ كه «بابُ النَّوادِر» است ـ در شرح «وَلَوْ كَانَ يَصِلُ» ۱ تا آخر و از آن دانستيم كه هر صاحبِ چگونگى مخلوق است؛ به دليل تشبيه كه بيان شد در حديث چهارمِ باب سابق. و بر اين قياس است صاحب وقت و صاحب جا.
پس اللّه ـ تبارك و تعالى ـ داخل است در هر مكان و خارج است از هر چيز، درنمى يابد او را ديده ها و او درمى يابد ديده ها را، نيست مستحقّ عبادتى مگر او كه بلند مرتبه بزرگ است و اوست و بس مجرّدِ دانا به هر چيز.

1.الكافي، ج ۱، ص ۱۴۴، ح ۶.


صافي در شرح کافي ج2
206

[حديث] دوازدهم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ أَوْ عَنْ غَيْرِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ] عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: قَالَ :«إِنَّ اللّه َ عَظِيمٌ رَفِيعٌ، لَا يَقْدِرُ الْعِبَادُ عَلى صِفَتِهِ، وَلَا يَبْلُغُونَ كُنْهَ عَظَمَتِهِ، «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»۱ ».

شرح: صِفَتِهِ عبارت است از بيان او به مبلغ و منتهاى كمال او، كه مذكور شد در شرح حديث سابق، پس وَلَا يَبْلُغُونَ از قبيل عطف تفسير است. الْكُنْه (به ضمّ كاف و سكون نون): مبلغ و منتهاى چيزى.
يعنى: روايت است از عبد اللّه ابن سنان از امام جعفر صادق عليه السلام ، راوى گفت كه: گفت: به درستى كه اللّه تعالى بزرگ است، بلند مرتبه است، توانايى ندارند بندگان بر بيانِ او چنانچه هست و نمى رسند به مبلغ و منتهاى كمال او؛ چه درنمى يابد او را ديده ها؛ نه ديده چشم و نه ديده دل و او مى يابد ديده ها را و اوست و بس مجرّدِ داناىِ هر چيز.
مضمون آيت سوره انعام است كه بيان شد در حديث نهمِ باب سابق.

1.انعام (۶): ۱۰۳.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 53297
صفحه از 612
پرینت  ارسال به