[حديث] پنجم
۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ الرُّخَّجِيِّ، قَالَ: كَتَبْتُ إِلى أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام أَسْأَلُهُ عَمَّا قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ فِي الجِسْمِ، وَهِشَامُ بْنُ سَالِمٍ فِي الصُّورَةِ.
فَكَتَبَ عليه السلام :«دَعْ عَنْكَ حَيْرَةَ الْحَيْرَانِ، وَاسْتَعِذْ بِاللّه ِ مِنَ الشَّيْطَانِ، لَيْسَ الْقَوْلُ مَا قَالَ الْهِشَامَانِ».
شرح: فَرَج، به فتح فاء و فتح راء بى نقطه و جيم است.
شايد كه «رُجَحى» به ضمّ راء بى نقطه و ضمّ جيم و حاء بى نقطه باشد؛ صاحب قاموس گفته: «وجفان رجح، ككتب: مملؤة ثريدا و لحماً». ۱
و صاحب إيضاح، به ضمّ راء بى نقطه و فتح خاء با نقطه و جيم گفته. واللّه أعلم.
ذكر «فِي» دو جا، به جاى «مِن» بيانيّه، مبنى بر اين است كه هشامان قائل به جسم و صورت نبوده اند، بلكه يكى مى گفته كه: فساد در قولِ به جسم كمتر است از فساد در قولِ به صورت؛ و ديگرى عكس آن مى گفته.
دَعْ عَنْكَ حَيْرَةَ الْحَيْرَانِ، نهى است از گفتگو در ترجيحِ بعضِ مذاهب باطله بر بعضى؛ زيرا كه لغو و موهم نسبتِ مذهب باطل به گفتگو كننده مى شود.
«مَا» در مَا قَالَ، موصوله و استفهاميّه مى تواند بود.
يعنى: روايت است از محمّد بن فرج رخجى گفت كه: نوشتم سوى امام رضا عليه السلام ـ يا امام موسى كاظم عليه السلام ـ مى پرسيدم او را از آنچه گفت هشام بن حكم در اين كه اللّه تعالى جسمِ غير مَجوف است و آنچه گفت هشام بن سالم در اين كه اللّه تعالى پيكر مَجوف است، پس در جواب نوشت كه: دور كن از خود حيرت حيران را و پناه گير به اللّه تعالى از شرّ شيطان؛ نيست سخنِ به كار آمدنى آنچه دو هشام گفته اند.
يا مراد اين است كه: نيست سخن به كار آمدنى اين كه چه گفته اند دو هشام؛ به معنى اين كه حق به جانب كدام است در ترجيحِ باطلى بر باطلى ديگر؟
مخفى نماند كه اين حديث نيز مثل حديثِ سابق است كه باعث مذمّت دو هشام نمى شود.