[حديث] سوم
۰.اصل: [وَبِهذَا الْاءِسْنَادِ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الِاسْمِ: مَا هُوَ؟ قَالَ:«صِفَةٌ لِمَوْصُوفٍ».
شرح: الصِّفَة: بيانِ چيزى، و آنچه قائم به غير خود باشد؛ و آن چيز و غير را موصوف مى نامند. و بنا بر اوّل، مراد اين است كه: هر اسم او براى بيانِ اوست به وجهى كه غير اوست، پس حادث است در اذهان. و بنا بر دوم، مراد اين است كه: ملاحظه صفت دو قسم است: اوّل به روشى كه آلتِ ملاحظه، موصوف و عنوان آن باشد، مثل قادر و أبيض. دوم به روشى كه مَلحوظ فِي نَفْسِهِ باشد، مثل قدرت و بياض. و موصوف در قسم اوّل، فرد حقيقى صفت است و موصوف در قسم دوم، مباين صفت است؛و مراد به صفت اين جا قدر مشترك است ميان ملحوظ به دو قسم.
و لام در لِمَوْصُوفٍ لامِ اَجَل است به تقدير «لِأَجْلِ مُلَاحَظَةِ مَوْصُوف» و احتراز است از صفت، به اعتبار اين كه ملحوظ باشد به قسم دوم، پس مراد به «صِفَةٌ لِمَوْصُوفٍ» مشتقّ و مانند مشتقّ است كه البتّه مفهوم آن، خارج از فرد حقيقى خود و آلت ملاحظه آن مى باشد. و ذكر اين، براى ابطال مذهبِ جمعى است كه بعضِ اسما را مثل اللّه و مثل الرحمان مشتقّ نمى شمرند، بلكه جامدِ محض و عَلَمِ شخصى مى شمرند، پس اسمى از اسما را قديم مى شمرند به اعتبار مفهومِ آن به معنى مَوْضُوعٌ لَهِ آن، يا مُسْتَعْمَلٌ فِيهِ آن. و براى ابطال مذهب جمعى است كه مى گويند كه: اسماى او مشتقّات است، امّا نفس فرد حقيقى خود است. و مذهب جمعى كه مى گويند كه: موصوف ندارد اصلاً. و بيان اينها شد در شرح حديث چهارمِ باب پنجم.
و مى تواند بود كه مراد به صفت اين جا مَلحوظ به قسم اوّل صفت باشد، چنانچه موافق اصطلاح نحويّان است و لام در «لِمَوْصُوفٍ» براى ثبوت باشد و ذكر صفت براى ابطال مذهب اوّل باشد و ذكر «لِمَوْصُوفٍ» براى تصريح به ابطالِ مذهب دوم و سوم باشد. و حاصل هر دو احتمال يكى است، ليك در احتمال اوّل اشعار به اين هست كه مبدأ و مشتقّ، عين يكديگر است بِالذّات و متغاير است بِالاِعتبار، به خلاف احتمال دوم.
يعنى: روايت است از محمّد بن سنان گفت كه: پرسيدم امام رضا عليه السلام را از اسم الهى كه چيست آن؟
گفت كه: بيانى است براى بيان كرده شده به وجهى. يا مراد اين است كه: صفتى است كه آلت ملاحظه موصوفى است. يا مراد اين است كه: مشتقّى، يا مانند مشتقّى است كه ثابت است براى موصوف آن و هر كدام خارج از ديگرى است.
و بر هر تقدير، مراد اين است كه: آن حادث است و فرد حقيقىِ آن، قديم است.