279
صافي در شرح کافي ج2

۰.اصل:«لَيْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ وَالْمَخْلُوقِ شَيْءٌ، وَاللّه ُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْءٍ كَانَ، وَاللّه ُ يُسَمّى بِأَسْمَائِهِ وَهُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ، وَالْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ».

شرح: بيانِ آنچه گفته شد اين است كه: نيست ميان خالق عالم و ميان عالم ـ خواه اجسامى كه مذكور شد و خواه غير آنها ـ چيزى كه اسم جامدِ محض و مشترك باشد. و اللّه تعالى خالق عالم است، نه از چيزى كه پيش تر بوده باشد، خواه آن چيز مادّه قديمه باشد براى مخلوقِ او و خواه فاعلِ او باشد و خواه غير آنها باشد. و اللّه تعالى ناميده مى شود به نام هاى خود و او غير نام ها است و نام ها غير اوست؛ به معنى اين كه اسماى مختصّه و مشتركه، همگى مشتقّات و مانند مشتقّات اند و مخالف اويند در حقيقت و حادث اند در اذهانِ حادثه، پس، از اسماى مشتركه، كسى خيال نكند كه ميان خالق و مخلوق، چيزى مشترك است.


صافي در شرح کافي ج2
278

شرح: يَعْرِفُ اللّهَ به معنى «يَعْرِفُ كُنْهَ ذَاتِ اللّهِ، أَوْ شَخْصَهُ» است. باء در بِحِجَابٍ و در بِصُورَةٍ و در بِمِثَالٍ براى سببيّت مَجازيّه است، مثل «مَاهِيَّةُ الشَّيْءِ مَا بِهِ هُوَ».
الْحِجَاب (به كسر حاء بى نقطه و تخفيف جيم): پرده. و مراد اين جا، مفهومى است دقيق كه در اذهان درنمى آيد مگر ذهنِ يگانه روزگار، پس محجوب است از غير او، چنانچه گويا كه حجابِ خود است.
الصُّورَة (به ضمّ صاد بى نقطه و سكون واو): شكل. و مراد اين جا، جسمى است كه صاحب شكلى است كه اَحسنِ اَشكال است. الْمِثَال (به كسر ميم): مقدار. و مراد اين جا، جسمى است كه صاحب مقدارى است كه اعظمِ مَقادير است.
الْمُشْرِك: كسى كه غير اللّه تعالى را با او شريك كند در عبادت خود. و مراد اين جا، كسى است كه لازم آمده بر او صريحاً كه غير اللّه تعالى را معبود شمرده باشد.
ضمير حِجَابَهُ و مِثَالَهُ و صُورَتَهُ راجع است به مَنْ زَعَمَ، به اعتبار اين كه معبود اوست، يا راجع است به اللّه به اعتبار اين كه مخلوق اوست؛ چون او خالقِ كُلِّ شَيْءٍ است و بر هر تقدير، ضمير «غَيْرِهِ» راجع به اللّه است.
الواحد: يك. و مراد اين جا، بى مانند است. الْمُوَحَّد (به صيغه اسم مفعولِ باب تَفْعيل): يگانه شمرده شده. و مراد اين جا، كسى است كه بر ذمّت هر غيرِ او واجب باشد كه اقرار به يگانگى و بى مانند بودنِ او كند. باء در بِغَيْرِهِ و در بِاللّهِ و در بِهِ نيز براى سببيّت مَجازيه است. و مانند اين گذشت در حديث اوّلِ باب سوم، ليك باء آن جا، براى سببيّت حقيقيّه است.
يعنى: هر كه دعوى كند كه مى شناسد كُنه ذات يا شخص اللّه تعالى را به مفهومى دقيق، يا به جسمى خوش شكل، يا به جسمى بزرگ مقدار، پس او مشرك است؛ زيرا كه مفهومى كه معبود اوست و جسم بزرگى كه معبود اوست و جسم خوش شكلى كه معبود اوست، غير اللّه تعالى است. و جز اين نيست كه اللّه تعالى بى مانند است، واجب است بر جميع خلايق، اقرار به بى مانند بودنِ او. و چگونه توحيد اللّه تعالى در استحقاقِ عبادت مى كند كسى كه دعوى كرده كه مى شناسد او را به عنوان غير او؟! و جز اين نيست كه شناخته اللّه تعالى را كسى كه شناخته او را به خودش، پس كسى كه نشناخته او را به خودش، پس او را نمى شناسد؛ جز اين نيست كه مى شناسد غير او را.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 53255
صفحه از 612
پرینت  ارسال به