285
صافي در شرح کافي ج2

[حديث] چهارم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ ، قَالَ: ]سَأَلْتُ الرِّضَا عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ :«اللَّهُ نُورُ السَّمَوتِ وَالْأَرْضِ»۱فَقَالَ:«هَادٍ لِأَهْلِ السَّموَاتِ ۲ وَهَادٍ لِأَهْلِ الْأَرْضِ».
وَفِي رِوَايَةِ الْبَرْقِيِّ: «هُدى مَنْ فِي السَّمَاءِ، وَهُدى مَنْ فِي الْأَرْضِ».

شرح: نُور در اصل، به معنى روشنى است. و اين جا استعاره شده براى راهنمايىِ مكلّفان سوى مشكلات، بى توسّطِ راهنمايى ديگر؛ به قرينه اين كه تكرار لفظ هَادى اشعار است به اين كه هادىِ اهل آسمان ها، غيرِ هادى اهل زمين است. و اوّل، جبرئيل است، موافق آيت سوره تكوير: «مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ»۳ يا اعمّ از اوست. و دوم، امام زمان است كه عالم است به جميع احكام الهى و به قرينه تتمّه آيت كه «مَثَلُ نُورِهِ »۴ تا آخر. و بيان مى شود در «كِتَابُ الْحُجَّة» در شرح حديث پنجمِ باب سيزدهم.
و از اين ظاهر مى شود كه حمل در «اللَّهُ نُورُ السَّمَوتِ وَالْأَرْضِ» از قبيل مَجاز در نسبت است و مراد اين است كه: تعيين نور سماوات و تعيين نورِ اَرض از جانب اوست و مُفَوَّض سوى ديگران نيست.
بَرْقِي (به فتح باء يك نقطه و سكون راء بى نقطه و قاف) منسوب است به «بَرْقه رود» كه از توابع قُم است و اسمش احمد بن محمّد بن خالد است.
الْهُدى (به ضمّ هاء و تخفيف دال و الف) : راه نمودن سوى حق. و مصدر اين جا به معنى اسم فاعل است براى مبالغه، پس حاصلِ هر دو روايت، يكى است.
يعنى: پرسيدم امام رضا عليه السلام را از معنى قول اللّه تعالى در سوره نور: اللّه نور آسمان ها و زمين است. پس گفت: مراد اين است كه: به تعيينِ اوست و بس راهنماىِ اهل آسمان ها و راهنماى اهل زمين.
و در روايت برقى به جاى آن اين واقع شده كه: به تعيين اوست و بس به غايت راهنماى اهل آسمان و به غايت راهنماى اهل زمين.

1.نور (۲۴) : ۳۵ .

2.كافى مطبوع: «السماء».

3.تكوير (۸۱): ۲۱.

4.نور (۲۴): ۳۵.


صافي در شرح کافي ج2
284

شرح: التَّنَاقُل (به نون و قاف): حاضر جواب بودن در گفتگو با كسى.
و شرح اين حديث معلوم مى شود از آنچه گفتيم در شرح حديث سوّمِ باب پنجم ـ كه «بَابُ الْمَعْبُودِ» است ـ چه تفاوت، سهل است.

[حديث] سوم

۰.اصل: [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ] عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيى، عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ: سُئِلَ عَنْ مَعْنَى اللّه ِ، فَقَالَ:«اسْتَوْلى عَلى مَا دَقَّ وَجَلَّ».

شرح: مراد به مَعْنى اين جا بازگشت است. و حاصل سؤال اين است كه: به چه سبب الف لامِ عهد خارجى را جزء اسم خالقِ عالم مى كنند در لفظ «اللّه »؟
الاِسْتِيلَاء: به غايت غالب بودن به برهان، و به غايت ولىّ نعمت بودن.
مَا دَقَّ وَجَلَّ عبارت از كوچكانِ مخلوقين و بزرگان ايشان است، يا عبارت از نعمتِ كوچك و نعمت بزرگ است. و بنا بر اوّل، مراد اين است كه: بر هر كس ظاهر است اُلُوهيّت او. و بنا بر دوم، مراد اين است كه: براى آن مستحقّ عبادت، هر چيز است و هيچ چيز، مستحقّ عبادت او نيست.
يعنى: روايت است از قاسم بن يحيى، از جدّش حسن بن راشد، از امام موسى كاظم عليه السلام ، راوى گفت كه: امام پرسيده شد از مرجع لفظِ «اللّه »، پس گفت: مرجع آن اين است كه: به غايت غالب شده به برهانِ اُلُوهيّت بر كوچكان و بزرگان.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 65478
صفحه از 612
پرینت  ارسال به