307
صافي در شرح کافي ج2

[حديث] دهم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، عَنْ يُونُسَ ]عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام عَنْ «سُبْحَانَ اللّه ِ» فَقَالَ:«أَنَفَةٌ لِلّهِ».

شرح: سُبْحَانَ مصدر باب «مَنَعَ» است به معنى منزّه شمردن كسى را از هر نقصان و قبيح. و آن، منصوب و مناداى مضاف است به حذفِ حرف ندا، مثل «وَيْحَكَ» كه بيان مى شود در «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْر» در حديث پنجمِ باب صد و شانزدهم؛ و گذشت در «كِتَابُ الْعَقْل» در حديث هشتم آخر ابواب كه: «يَا وَيْحَكَ» و بيان شد. و مراد اين است كه: تنزيه بسيار مى بايد كرد اللّه را. يا مفعول مطلق فعلِ محذوف است به تقديرِ «أُسَبِّحُ سُبْحَانَ اللّه».
الْأَنَفَة (به فتح همزه و فتح نون و فاء، مصدر بابِ «عَلِمَ»): استنكاف به معنى كمال ابا و امتناع از شائبه عجز و نقصان؛ و لهذا «سُبْحَانَ اللّه » گفته مى شود در وقت اطّلاع بر چيزى عجيب كه خالقِ آن اللّه تعالى است، نظيرِ لِلّهِ دُرَّة فَارِسا» چنانچه شيخ رضى در شرح كافية در مبحث تميز بيان كرده ۱ . و اين حديث مى آيد در «كِتَابُ الصَّلَاة» در حديث پنجمِ باب بيست و ششم كه «بَابُ أَدْنى مَا يُجْزِئُ مِنَ التَّسْبِيحِ» است و تتمّه آن اين است: أَ لَا تَرى أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا عَجِبَ مِنَ الشَّيْءِ قَالَ: سُبْحَانَ اللّهُ» ۲ .
يعنى: روايت است از هشام بن حكم، گفت كه: پرسيدم امام جعفر صادق عليه السلام را از معنى «سُبْحَانَ اللّه » پس گفت: استنكافى است براى اللّه تعالى.

[حديث] يازدهم

۰.اصل: [أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ، عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللّه ِ الْحَسَنِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ سُلَيْمَانَ مَوْلى طِرْبَالٍ] عَنْ هِشَامٍ الْجَوَالِيقِيِّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللّه ِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ :«سُبْحَانَ اللَّهِ»۳: مَا يُعْنى بِهِ؟ قَالَ:«تَنْزِيهُهُ».

1.ر.ك: شرح الرضي على الكافية، ج ۲، ص ۶۴.

2.الكافي، ج ۳، ص ۳۲۹، ح ۵ (با اختلاف اندك).

3.يوسف (۱۲): ۱۰۸؛ مؤمنون (۲۳): ۹۱؛ نمل (۲۷): ۸ ؛ و مواضع ديگر از مصحف شريف.


صافي در شرح کافي ج2
306

[حديث] نهم

۰.اصل: [وَرَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ] عَنْ جُمَيْعِ بْنِ عُمَيْرٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :«أَيُّ شَيْءٍ اللّه ُ أَكْبَرُ؟» فَقُلْتُ: اللّه ُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ، فَقَالَ: «وَكَانَ ثَمَّ شَيْءٌ؛ فَيَكُونَ أَكْبَرَ مِنْهُ؟» فَقُلْتُ: فَمَا هُوَ؟ قَالَ: «اللّه ُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ».

شرح: وَكَانَ به تقدير استفهامِ انكارى است. ثَمَّ (به فتح ثاء سه نقطه و تشديد ميم مفتوحه) براى اشارت به مكان بعيد است. و اين جا استعاره شده براى اشارت به مقام بيانِ عظمت اللّه تعالى و كمال اهتمام به آن، به اعتبار بودنِ آن در ابتداى هر نمازى و در ابتداى اذان و اقامت و تعقيب. فَيَكُونَ منصوب است.
يعنى: روايت است از جُمَيع (به ضمّ جيم) ابن عُمير (به ضمّ عين) گفت كه: گفت امام جعفر صادق عليه السلام كه: چه معنى دارد «اللّهُ أَكْبَر»؟
گفتم كه: اللّه بزرگ تر است از هر چيز.
پس گفت كه: و آيا بود در آن مقام چيزى، تا بوده باشد اللّه تعالى بزرگ تر از آن چيز؟
پس گفتم: پس چه معنى دارد آن؟
گفت: اللّه بزرگ تر است از اين كه بيان كرده شود مقدارِ عظمت او.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64121
صفحه از 612
پرینت  ارسال به