311
صافي در شرح کافي ج2

شرح: جُرْجَانِي (به ضمّ جيم اُولى و سكون راء بى نقطه) منسوب است به جُرجان، مُعرَّب «گرگان» و آن، اِسترآباد است كه از خراسان شمرده مى شود.
مراد به أَبي الْحَسَن، امام رضا و امام على نقى عليهماالسلاممى تواند بود، چنانچه بيان مى شود در شرح حديث سوّمِ باب بيست و دوم.
ضمير هُوَ راجع به اللّه تعالى است. اللَّطِيف: نازك، اعمّ از نازك در ذات به معنى مجرّد و نازك در كار و نازك در دانش.
الْخَبِير: بسيار دانا. الْوَاحِد: بى شريك در خلقِ هر ممكن، يا در تكوين ممكنى كه كَوْنِ آن، بى حاجت به حركت فاعلش باشد.
الْأَحَد: بى قرين. الصَّمَد: مقصود در حاجت ها.
كُفُوا در قرائت حفص از عاصم، به ضمّ كاف و ضمّ فاء و واو است. و در قرائت اسماعيل از نافع و حمزه و خلف و رويس، به سكون فاء و همزه است. و در قرائت باقى، به ضمّ فاء و همزه است. الْكُفْو: نظير، به معنى شريك در صفات ربوبيّت، مثل تجرّد و مثل نفوذ اراده و مثل قديم بودن و مثل استحقاق حكم از پيش خود.
المُشَبِّهة (به صيغه اسم فاعل باب تفعيل): جمعى كه اللّه تعالى را جسم يا صورت يا صاحبِ چگونگى مى شمرند. لَمْ يُعْرَف، به صيغه مضارع غايب مجهولِ باب «ضَرَبَ» است.
الْخَالِق: تدبير كننده (و آن، مرفوع و نايب فاعل است). مِن، دو جا براى تميز است. فَرَّقَ، به صيغه ماضى معلومِ باب تفعيل، براى كثرت، يا باب «نَصَرَ» است. التفريق: تميز كردن ميان چيزهاى بسيار از روى تدبير و اختيار.
التَّجْسِيم: جسمِ ميانْ پُر ساختن التَّصْوير: پيكرِ مُجَوَّف ساختن. إذْ، تعليل فَرَّقَ است و اشارت است به اين كه اگر شبيه مى داشت، ممكن نبود كه اين تفريق را كند.
لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، ناظر است به معنى لَمْ يَلِد. وَ لَا يُشْبِهُ هُوَ شَيْئاً، ناظر است به معنى «لَمْ يُولَدَ» . الْاءِشْبَاه: مانند بودن در اسمِ جامدِ محض، يا در چگونگى.
يعنى: روايت است از فَتح بن يزيد جُرجانى، از امام رضا عليه السلام ، گفت: شنيدم از او مى گفت كه: و اللّه تعالى و بس، لطيف است. خبير است. به غايت، شنواست. به غايت، بيناست. تنها در خلقِ آسمان ها و زمين و مانند آنها است. بى قرين است. روا كننده حاجت ها است. نزاييده و زاده نشده و نبوده هرگز او را نظيرْ هيچ كس. اگر مى بود ـ چنانچه مى گويند اهل تشبيه ـ شناخته نمى شد تدبير كننده كه از تدبير كرده شده ممتاز باشد؛ و نه ابتدا كننده ممكنات كه از ابتدا كرده شده ممتاز باشد. ليك اللّه تعالى اوست و بس، ابتدا كننده ممكنات، جدايى بسيار كرده از روى تدبير، ميانِ ذَوِى الْعُقُول كه جسم كرده ايشان را و صورت داده ايشان را و ابتدا كرده ايشان را، مثل نفوس ناطقه كه هر يك از ايشان را مكانى و مقدارى و كيفيّتى و وقت حدوثى داده؛ چون كه نمى ماند به او چيزى و نمى ماند او به چيزى.


صافي در شرح کافي ج2
310

باب هفدهم

اصل: بَابٌ آخَرَ وَهُوَ مِنَ الْبَابِ الْأَوَّلِ إِلَا أَنَّ فِيهِ زِيَادَةً وَهُوَ الْفَرْقُ مَا بَيْنَ الْمَعَانِي الَّتِي تَحْتَ أَسْمَاءِ اللّهِ وَأَسْمَاءِ الْمَخْلُوقِينِ

شرح: مَا زائده است براى اشارت به بسيارىِ فَرق، يا موصوله است و به تقدير «فَمَا» است، يا مفعولِ الْفَرْق است، اگر چه اِعمالِ مصدر با الف لام، قليل است.
يعنى: اين بابى ديگر است و آن از تتمّه باب سابق است. تفاوتى ميان اين باب و باب سابق نيست، مگر اين كه در اين باب، زيادتى هست و آن بيانِ فرق بسيار است ميان معنى هايى كه در زير اسماى مشتركه است، به اعتبار اين كه اطلاق آنها بر اللّه تعالى مى كنند، و ميان معنى هايى كه در زير همان اَسما است، به اعتبار اين كه اطلاق آنها بر مخلوقين مى كنند.
در اين باب، دو حديث است.

[حديث] اوّل

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْهَمْدَانِيِّ؛ وَمُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ جَمِيعاً ]عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ:«وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ۱» ، لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُ الْمُشَبِّهَةُ، لَمْ يُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ ، وَلَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَاَ? لكِنَّهُ الْمُنْشِئُ، فَرَّقَ بَيْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَصَوَّرَهُ وَأَنْشَأَهُ؛ إِذْ كَانَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، وَلَا يُشْبِهُ هُوَ شَيْئاً».

1.اخلاص (۱۱۲): ۳ و ۴.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 63286
صفحه از 612
پرینت  ارسال به