327
صافي در شرح کافي ج2

شرح: ذكر ثُمَّ براى بيان اين است كه «أَسْمَاء»، ازلى نيست. إذْ در اوّل، براى ظرفيّت است و در آخر، براى تعليل است.
التَّعَبُّد (مصدر باب تفعّل): طلب عبادت از كسى. الاِبْتِلَاء (مصدر باب افتعال): تكليف. إِلى متعلّق است به دَعَا. فاء در فَسَمّى براى بيان است.
الْقَالُونَ (به قاف و الف و تخفيف لام): دشمنان؛ و در بعض نسخ، به «غين با نقطه» است، به معنى جمعى كه غلوّ كرده اند در اسماى الهى و مى گويند كه استعمال «سميع» و «بصير» و مانند آنها در مخلوقين جايز نيست اصلاً، يا جمعى كه غلوّ كرده اند در صفات الهى و آنها را كائناتِ فِي أَنْفُسِها در خارج مى شمرند. و بر هر تقدير، مراد، اشاعره حشويّه است كه خود را اهل سنّت و جماعت مى نامند.
تَحْدِيث عَنِ اللّه در تفسير آيتِ سوره شورى است كه: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ»۱ و مؤيّد جواز نقل بالمعنى ۲ است.
الْمِثْل (به كسر ميم): كسى كه در مرتبه كمالِ كسى باشد. الْحَال مرتبه كمال كسى. جَمَعَتْكُم، به صيغه ماضى غايب معلوم باب «مَنَعَ» است. و در بعضِ نسخ، «جَمَعْتُم» به صيغه جمع مذكّر مخاطب است.
يعنى: بعد از آن، بيان كرد خود را ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ به نامى چند، كه خواند خلايق را در وقتى كه خلق كرد ايشان را و طلبِ عبادت از ايشان كرد و تكليف كرد ايشان را سوى اين كه خوانند او را به آن نام ها، به اين روش كه نام برد خود را شنوا، بينا، توانا، ايستادگى كننده، گويا، آشكار، پنهان، نازك، داناى هر چيز، صاحب زور، ابا كننده از ننگ، درست كردار، به غايت دانا و مانند اين نام ها.
پس وقتى كه ديدند آن نام ها را دشمنان ما كه دروغگو مى شمرند ما را در دعوىِ امامت و حجّيت و به تحقيق شنيدند از ما كه حكايت مى كرديم از اللّه تعالى كه: نيست چيزى مثل او و نيست چيزى در مرتبه كمال او، گفتند بر سبيلِ اعتراض بر ما در اين حكايت كه: خبر دهيد ما را كه وقتى كه دعوى كنيد كه نيست مثل اللّه تعالى را و نيست مانند او را، چگونه شريك شديد با او در نام هاى بهتر او؟!
پس خود را نام كرديد به جميع آنها (به معنى اكثر آن نام ها) . اين دو كارِ شما، ضدّ هم است؛ چه به درستى كه در آن نامِ خود كردنِ شما اسماى حُسنى را، دليلى هست بر اين كه شما مثل اوييد در چگونگى هاى او (همه آنها، يا در بعض آنها، نه بعض ديگر) ؛ چه جمع كرده شما را با اللّه تعالى نام هاى پاكيزه.

1.شورى (۴۲): ۱۱.

2.نقل به معنى، يعنى نقل كردن مضمون كلام كسى، بدون اين كه عين عبارت او نقل شود؛ بلكه مضمون كلام و مراد گوينده با الفاظى ديگر بيان گردد. در اين جا اشاره به اين است كه امام رضا عليه السلام مضمون آيه شريفه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» را با عبارت «لَا شَيْءَ مِثْلُه» بيان فرموده اند.


صافي در شرح کافي ج2
326

۰.اصل:«ثُمَّ وَصَفَ نَفْسَهُ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ بِأَسْمَاءٍ دَعَا الْخَلْقَ ـ إِذْ خَلَقَهُمْ وَتَعَبَّدَهُمْ وَابْتَلَاهُمْ ـ إِلى أَنْ يَدْعُوهُ بِهَا، فَسَمّى نَفْسَهُ سَمِيعاً، بَصِيراً، قَادِراً، قَائِماً، نَاطِقاً، ظَاهِراً، بَاطِناً، لَطِيفاً، خَبِيراً، قَوِيّاً، عَزِيزاً ، حَكِيماً، عَلِيماً، وَمَا أَشْبَهَ هذِهِ الْأَسْمَاءَ.
فَلَمَّا رَأى ذلِكَ مِنْ أَسْمَائِهِ الْقَالُونَ ۱ الْمُكَذِّبُونَ ـ وَقَدْ سَمِعُونَا نُحَدِّثُ عَنِ اللّه ِ أَنَّهُ لَا شَيْءَ مِثْلُهُ، وَلَا شَيْءَ مِنَ الْخَلْقِ فِي حَالِهِ ـ قَالُوا: أَخْبِرُونَا ـ إِذَا زَعَمْتُمْ أَنَّهُ لَا مِثْلَ لِلّهِ وَلَا شِبْهَ لَهُ ـ كَيْفَ شَارَكْتُمُوهُ فِي أَسْمَائِهِ الْحُسْنى، فَتَسَمَّيْتُمْ بِجَمِيعِهَا؟! فَإِنَّ فِي ذلِكَ دَلِيلاً عَلى أَنَّكُمْ مِثْلُهُ فِي حَالَاتِهِ كُلِّهَا، أَوْ فِي بَعْضِهَا دُونَ بَعْضٍ؛ إِذْ جَمَعْتُكُمُ ۲ الْأَسْمَاءَ الطَّيِّبَةَ».

1.كافى مطبوع: «الغالون».

2.كافى مطبوع: «جمعتم».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 65345
صفحه از 612
پرینت  ارسال به