339
صافي در شرح کافي ج2

شرح: فَالَّذي خبرِ مبتداست. جمله لَيْسَ لِلتَّجْرِبَةِ وَلَا لِلاِعْتِبَارِ استيناف بيانى سابق است. و ضمير مستتر، راجع به مصدر «خَبير» است. و مراد به تجربه، استعمال حواسّ ظاهره و مانند آنها است براى حصول علم ضرورى. و مراد به اعتبار، انتقال فكرى است براى حصول علم نظرى.
فاء در فَعِنْدَ براى بيان است. عِلْمَان عبارت است از علم ضرورى و علم نظرى. ضمير وَلَوْلَا هُمَا راجع به تجربه و اعتبار است. عَلِمَ به صيغه ماضى غايب معلوم مجرّد است؛ و ضمير مستتر، راجع به اللّه تعالى است.
و اين كلام، مبنى بر فرض است، پس مراد اين است كه: اگر خبير بودن اللّه تعالى به سبب تجربه و اعتبار مى بود، پس نزد تجربه او و اعتبار او حادث مى شد او را دو علم؛ و اگر نمى بود آن تجربه و آن اعتبار، نمى دانست چيزى را اصلاً، مانند آدميان. لِأَنَّ دليل «مَا عَلِمَ» است. يَخْلُقُ به صيغه مجهول يا معلومِ باب «نَصَرَ» است.
يعنى: و امّا به غايت خبردار كه مذكور مى شود در اسماى اللّه تعالى، پس كسى است كه پنهان نمى شود از او چيزى و فوت نمى شود از او. بيانِ اين آن كه خبير بودنِ او نيست به سبب تجربه و نه به سبب انتقال فكرى. بيانِ اين آن كه نزد تجربه و فكر، دو علم هست و اگر تجربه و اعتبار نمى بود، نمى دانست چيزى را.
دليل بر اين كه نمى دانست، اين كه هر كس كه بوده باشد صاحب تجربه يا فكر، بوده است جاهل؛ و اللّه تعالى هميشه به غايت خبردار بوده به آنچه مخلوق مى شود. و به غايت خبردار از مردمان، طلب كننده خبرى است بعد از جهل كه ياد مى گيرد. و به تحقيق جمع كرده ما را به اللّه تعالى اسم «خَبير» و مختلف شده معنى.

۰.اصل:«وَأَمَّا الظَّاهِرُ، فَلَيْسَ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ عَلَا الْأَشْيَاءَ بِرُكُوبٍ فَوْقَهَا، وَقُعُودٍ عَلَيْهَا، وَتَسَنُّمٍ لِذُرَاهَا، وَلكِنْ ذلِكَ لِقَهْرِهِ وَلِغَلَبَتِهِ الْأَشْيَاءَ وَقَدْرِهِ ۱ عَلَيْهَا، كَقَوْلِ الرَّجُلِ: ظَهَرْتُ عَلى أَعْدَائِي، وَأَظْهَرَنِي اللّه ُ عَلى خَصْمِي، يُخْبِرُ عَنِ الْفَلْجِ وَالْغَلَبَةِ، فَهكَذَا ظُهُورُ اللّه ِ عَلَى الْأَشْيَاءِ.
وَوَجْهٌ آخَرُ أَنَّهُ الظَّاهِرُ لِمَنْ أَرَادَهُ وَلَا يَخْفى عَلَيْهِ شَيْءٌ، وَأَنَّهُ مُدَبِّرٌ لِكُلِّ مَا يُرَى ۲ ، فَأَيُّ ظَاهِرٍ أَظْهَرُ وَأَوْضَحُ مِنَ اللّه ِ تَبَارَكَ وَتَعَالى؟ لِأَنَّكَ لَا تَعْدَمُ صَنْعَتَهُ حَيْثُمَا تَوَجَّهْتَ، وَفِيكَ مِنْ آثَارِهِ مَا يُغْنِيكَ، وَالظَّاهِرُ مِنَّا: الْبَارِزُ بِنَفْسِهِ، وَالْمَعْلُومُ بِحَدِّهِ، فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَلَمْ يَجْمَعْنَا الْمَعْنى».

1.كافى مطبوع: «وقدرته».

2.كافى مطبوع: «برأ».


صافي در شرح کافي ج2
338

۰.اصل:«وَأَمَّا الْخَبِيرُ، فَالَّذِي لَا يَعْزُبُ عَنْهُ شَيْءٌ، وَلَا يَفُوتُهُ، لَيْسَ لِلتَّجْرِبَةِ وَلَا لِلِاعْتِبَارِ بِالْأَشْيَاءِ، فَعِنْدَ التَّجْرِبَةِ وَالِاعْتِبَارِ عِلْمَانِ وَلَوْ لَا هُمَا مَا عَلِمَ؛ لِأَنَّ مَنْ كَانَ كَذلِكَ، كَانَ جَاهِلاً وَاللّه ُ لَمْ يَزَلْ خَبِيراً بِمَا يَخْلُقُ، وَالْخَبِيرُ مِنَ النَّاسِ : الْمُسْتَخْبِرُ عَنْ جَهْلٍ، الْمُتَعَلِّمُ، وَقَدْ ۱ جَمَعْنَا الِاسْمَ، وَاخْتَلَفَ الْمَعْنى».

1.كافى مطبوع: «فقد».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64200
صفحه از 612
پرینت  ارسال به