367
صافي در شرح کافي ج2

[حديث] دهم

۰.اصل: [۱۴/۱۴] وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرى:«مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللّه َ مِنْ شَيْءٍ، فَقَدْ جَعَلَهُ مُحْدَثاً؛ وَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ فِي شَيْءٍ، فَقَدْ جَعَلَهُ مَحْصُوراً؛ وَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَلى شَيْءٍ، فَقَدْ جَعَلَهُ مَحْمُولاً».

شرح: مُحْدَث، به صيغه اسم مفعول باب افعال است. و اين، مبنى بر مقدّمه معلومه نزد جميع عُقلا است پيش از وسوسه شياطين زنادقه فلاسفه و آن اين است كه: قديم محال است كه اثر فاعلى باشد، چنانچه مذكور شد در حديث دوّمِ باب هفدهم.
يعنى: و در روايتى ديگر از امام جعفر صادق عليه السلام اين است: هر كه گويد كه فاعل عناصر و مَواليد از سببى است، پس به تحقيق گردانيده او را حادث كرده شده. و هر كه گويد كه: او در چيزى است، پس به تحقيق گردانيده او را احاطه كرده شده به جسمى. و هر كه گويد كه: او بر چيزى است، مثل عرش به خيال مشبّهه، پس به تحقيق او را بار كرده شده كرده بر چيزى، مثل ستور و كشتى، چنانچه گذشت در شرح حديث سابق.

۰.اصل: فِي قَوْلِهِ تَعَالى : «وَ هُوَ الَّذِى فِى السَّمَآءِ إِلَـهٌ وَ فِى الْأَرْضِ إِلَهٌ» . ۱

شرح: اين عبارتِ مصنّف است.
يعنى: اين حديث كه مى آيد، در تفسير قول اللّه تعالى است در سوره زخرف كه: «وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّمَآءِ إِلَـهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلَـهٌ» .

1.زخرف (۴۳): ۸۴ .


صافي در شرح کافي ج2
366

[حديث]نهم

۰.اصل: [وَعَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللّه َ مِنْ شَيْءٍ، أَوْ فِي شَيْءٍ، أَوْ عَلى شَيْءٍ، فَقَدْ كَفَرَ». قُلْتُ: فَسِّرْهُ ۱ لِي، قَالَ : «أَعْنِي بِالْحَوَايَةِ مِنَ الشَّيْءِ لَهُ، أَوْ بِإِمْسَاكٍ لَهُ، أَوْ مِنْ شَيْءٍ سَبَقَهُ».

شرح: مراد به لفظ «اللّه » اين جا ولىّ نعمت ماست و آن، فاعلِ عناصر اَربعه و مَواليد ثلاثه به قولِ «كُنْ» است، چنانچه بيان شد در شرح حديث دوّمِ باب هفدهم.
الْحَوَايَة (به فتح حاء بى نقطه و واو و الف و ياء دو نقطه در پايين): احاطه. الْاءِمْسَاك (مصدر باب اِفْعال): نگاهدارى زير بالا را، مثل نگاهدارى عرشْ اللّه تعالى را به خيال مشبّهه، و مثل نگاهدارى ستور و كشتى سوارِ آنها را.
أَوْ مِنْ شَيْءٍ سَبَقَهُ تفسير «مِنْ شَيْءٍ» است، پس جارّ و مجرور در بِالْحَوَايَة متعلّق به جارّ و مجرور در «فِي شَيْءٍ» است و هر كدام از مِنَ الشَّيْء و لَهُ متعلّق به «حَوَاية» است. و جارّ و مجرور در بِإِمْسَاك متعلّق به جارّ و مجرور در عَلى شَيْء است. و لَهُ متعلّق به إِمْسَاك است.
يعنى: روايت است از ابو بصير از امام جعفر صادق عليه السلام ، گفت كه: هر كه گويد كه: اللّه تعالى از چيزى است، يا در چيزى است، يا بر چيزى است، پس به تحقيق كافر شده [است].
گفتم كه: بيان كن براى من آنچه را كه گفتى.
گفت كه: مى خواهم در چيزى بودن را به حَوايتى كه از چيزى باشد مر او را. و مى خواهم بر چيزى بودن را به نگاهدارىِ چيزى كه در زير او باشد مر او را. و مى خواهم از «مِنْ شَيْء» اين را كه از سببى باشد كه سابق بر او باشد.

1.كافى مطبوع: «فَسّر».

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 53313
صفحه از 612
پرینت  ارسال به