۰.اصل: قَالَ أَبُو قُرَّةَ: فَتُكَذِّبُ بِالرِّوَايَةِ الَّتِي جَاءَتْ: أَنَّ اللّه َ إِذَا غَضِبَ إِنَّمَا يُعْرَفُ غَضَبُهُ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ يَجِدُونَ ثِقَلَهُ عَلى كَوَاهِلِهِمْ، فَيَخِرُّونَ سُجَّداً، فَإِذَا ذَهَبَ الْغَضَبُ، خَفَّ وَرَجَعُوا إِلى مَوَاقِفِهِمْ؟
فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام :«أَخْبِرْنِي عَنِ اللّه ِ ـ تَبَارَكَ وَتَعَالى ـ مُنْذُ لَعَنَ إِبْلِيسَ، إِلى يَوْمِكَ هذَا هُوَ غَضْبَانُ عَلَيْهِ، فَمَتى رَضِيَ؟ وَهُوَ فِي صِفَتِكَ لَمْ يَزَلْ غَضْبَانا عَلَيْهِ وَعَلى أَوْلِيَائِهِ وَعَلى أَتْبَاعِهِ، كَيْفَ تَجْتَرِئُ أَنْ تَصِفَ رَبَّكَ بِالتَّغَيُّرِ مِنْ حَالٍ إِلى حَالٍ، وَأَنَّهُ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا يَجْرِي عَلَى الْمَخْلُوقِينَ؟! سُبْحَانَهُ وَتَعَالى، لَمْ يَزُلْ مَعَ الزَّائِلِينَ، وَلَمْ يَتَغَيَّرْ مَعَ الْمُتَغَيِّرِينَ، وَلَمْ يَتَبَدَّلْ مَعَ الْمُتَبَدِّلِينَ، وَمَنْ دُونَهُ فِي يَدِهِ وَتَدْبِيرِهِ، وَكُلُّهُمْ إِلَيْهِ مُحْتَاجٌ، وَهُوَ غَنِيٌّ عَمَّنْ سِوَاهُ».
شرح: «غَضْبَان» غير متصرّف است؛ زيرا كه مؤنّث آن «غَضْبى» است، پس غَضْباناً (به تنوين) از سهو كاتبان مى نمايد.
يعنى: گفت ابو قرّه كه: پس انكار مى كنى روايتى را كه آمده كه: اللّه تعالى چون غضبناك شود، شناخته نمى شود غضب او مگر به اين كه ملائكه ـ كه حاملان عرش اند ـ مى يابند سنگينى اللّه تعالى را بر ميان دو شانه هاى خود، پس مى افتند به روى خود به سجده، پس چون رفت غضب، سبك مى شود اللّه تعالى و برمى گردند سوى جاهاى خود؛ به معنى اين كه برمى خيزند.
پس گفت امام رضا عليه السلام در ابطالِ اين روايت كه: خبر ده مرا از اللّه ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ از وقتى كه دور از رحمت خود كرده ابليس را تا امروز، او غضبناك است بر او، پس كى راضى شد؛ و اللّه تعالى در بيانى كه تو مى كنى او را، هميشه غضبناك بوده بر او و بر دوستان او و بر تابعان او، چگونه جرأت مى كنى كه صفت كنى صاحب كلِّ اختيارت را به گرديدن از حالى به حالى، به معنى صفتى كه از صفات افعال نيست به صفتى ديگر مثل آن و به اين كه جارى مى شود بر او آنچه جارى مى شود بر مخلوقان، كه اسماى جامده محض باشد، مثل جسم. اى تنزيهِ او از هر نقص و قبيح؛ و بلند مرتبه است از اين قسم صفات؛ چه برطرف نشده با برطرف شدگان و متغيّر نشده از حالى به حالى با متغيّران و متحرّك نشده با متحرّكان. و هر كه سواىِ اوست، در تحت قدرت او و تدبير اوست و جميعِ ايشان سوى او محتاج اند و او بى نياز است از هر كه سواى اوست.