403
صافي در شرح کافي ج2

صافي در شرح کافي ج2
402

۰.اصل:«كَلَّ دُونَ صِفَاتِهِ تَحْبِيرُ اللُّغَاتِ، وَضَلَّ هُنَاكَ تَصَارِيفُ الصِّفَاتِ، وَحَارَ فِي مَلَكُوتِهِ عَمِيقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْكِيرِ، وَانْقَطَعَ دُونَ الرُّسُوخِ فِي عِلْمِهِ جَوَامِعُ التَّفْسِيرِ ، وَحَالَ دُونَ غَيْبِهِ الْمَكْنُونِ حُجُبٌ مِنَ الْغُيُوبِ، تَاهَتْ فِي أَدْنى أَدَانِيهَا طَامِحَاتُ الْعُقُولِ فِي لَطِيفَاتِ الْأُمُورِ».

شرح: اين پنج جمله، براى بيانِ «فَلَيْسَتْ لَهُ» تا آخر [است]. الْكَلَال (به فتح كاف): ماندگى. صِفَاتِهِ عبارت از انواع بيانِ لايقِ عظمت اوست.
التَّحْبِير (به حاء بى نقطه و باء يك نقطه و راء بى نقطه): نيكو ادا كردنِ سخن و مانند آن. اللَّغَات (به ضمّ لام): زبان هاى مختلف. و اضافه در تَحْبِيرُ اللُّغَات اضافه مصدر به مفعول است، يا به فاعل مجازى.
هُنَاكَ اشاره به اللّه تعالى است. التَّصَارِيف (جمع تَصْريف): مبالغه صرف به معنى گردانيدن؛ و مراد اين جا، اَقْسام است. الفْ لامِ الصِّفّات براى عهد خارجى است و اشارت است به خصوصيّات بيان هاى عظمتى كه در اَذهانِ جاهلان درمى آيد.
الْمَلَكُوت (به فتح ميم و فتح لام) مبالغه «مُلْك» به معنى پادشاهى، و قدرت تامّ؛ و مصداق آن نفوذ اراده و احداث به قول «كُنْ» است. الْعَمِيق: ته دار؛ و مراد اين جا، دور است.
الْمَذَاهِب (جمع مَذْهَب): راه ها. التَّفْكِير: مبالغه فكر. مصداق حيرتِ عميقات مذاهبِ تفكير در ملكوت او اين است كه جمعى از صاحبان فكرِ عميق خواسته اند كه معلوم كنند كه قدرت اللّه تعالى چه قسم قدرتى است، منكر قدرت او شده اند و توهّمِ قِدَمِ عالم كرده اند.
و جمعى خود را تسلّى به لفظ قدرت و لفظ حدوث عالم كرده اند و مى گويند كه: قدرت منافات ندارد با وجوب سابق و لزومِ نظر به ذات و اَسلِم طرقِ ترك تعمّق در امثال اين مسائل؛ و اكتفا است به آنچه معلوم است مجملاً نزد هر طفلى كه به حدّ تميز رسيده كه فاعلِ آسمان و زمين ـ بلكه فاعل ذرّه ـ به قول «كُنْ» بر هر چيز تواناست. و مصداق انقطاعِ جوامعِ تفسير پيش از رسوخ در علم او اين است كه جمعى خواسته اند كه دانند كه علم او به چه نحو است، منكر علم او شده اند و جمعى اكتفا به علم اجمالى كرده نفىِ علم تفصيلىِ او كرده اند و امثال اينها ميان خود را به آن بسيار است.
مراد به غَيْبِ مَكْنون، كُنه ذاتِ اللّه تعالى است، يا مراد، احكامى است كه سوى رسول عليه السلام وحى شده و بيان شد در خطبه مصنّف در شرح «أَطْلَعَهُمْ عَلَى الْمَكْنُونِ مِنْ غَيْبِ سِرِّهِ». و مى تواند بود كه مراد علمى باشد كه اهل اسلام، مخصوصِ اللّه تعالى مى دانند.
الْحُجُب (به ضمّ حاء بى نقطه و ضمّ جيم، جمع حجاب پرده ها. و مراد اين جا مشكلاتى است كه مانند پرده هاست، به اعتبار اين كه كسى كه آنها را نداند، غيب مكنون را نمى داند به طريق اولى، خواه علم به آن مَوقوفٌ عَلَيْهِ علم به غَيبِ مكنون باشد و خواه نه.
الطَّامِح: بسيار دور رونده در طلب چيزى، و تابع هوا. و اوّل، مناسب تر است اين جا و دوم، مناسب تر است در حديث پنجمِ اين باب.
يعنى: مانده شده نرسيده به دريافتنِ صفات اللّه تعالى خوش بيانىِ زبان ها، خواه عربى و خواه فارسى و خواه غير آنها. و كم شده در اللّه تعالى خصوصيّات و اقسام اين صفات كه در اذهان خلايق درآمده. و حيران مانده در قدرت و پادشاهى اللّه تعالى دورها از راه هاى فكر. و عاجز بِالْكُلّيّه شده نرسيده به ماهر شدن در صفت علمِ اللّه تعالى كلماتى كه هر كدام، جامعِ معانى بسيار است از جمله بيان علمِ اللّه تعالى. و واسطه شده نرسيده به غيب مكنونِ او حجاب هاى بسيار از جمله غيبها كه كم شده در نزديك تر نزديك ترهاى آن غيوب ـ مثل اين كه در پسِ اين ديوار چه چيز است ـ سبكِ سِيْرهاى عقل ها در دقايق مسائل، چه جاى غيب هاى ديگر.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 77503
صفحه از 612
پرینت  ارسال به