423
صافي در شرح کافي ج2

صافي در شرح کافي ج2
422

شرح: اللّهَ اسم إِنَّ است. و تَبَارَكَ خبر است.
السُّبْحَان (به ضمّ سين بى نقطه و سكون باء يك نقطه و حاء بى نقطه و الف و نون) ذات منزّه. صاحب قاموس گفته كه: «أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا فِي سُبْحَانَكَ، أَيْ نَفْسَكَ». ۱ و سُبُحَات (به ضمّ سين و ضمّ باء و تاء دو نقطه در بالا): انوار الهى است، كه عبارت از علومى است كه وحى سوى انبيا و رُسُل مى شود و ايشان به اوصياى معصومين عليهم السلام تعليم مى كنند. صاحب قاموس گفته كه: «سُبُحَاتِ وَجْهِ اللّهِ: أَنْوَارُهُ». ۲ و اين جا هر دو مناسب است.
و«سُبْحَانَهُ» خواه به نون و خواه به تاء، مجرور است اگر «ثَنَاء» مضاف به «سُبْحَانَهُ» باشد، چنانچه در بعض نسخ است. و منصوب و مفعول ثَنَا است اگر «ثَناء» مضاف به ضميرِ راجع به «اللّه » باشد چنانچه در بعضِ ديگر نسخ است. و مى تواند بود كه بنابراين نسخه، «سُبْحَانَهُ» به نون منصوب، به تقدير حرف ندا، يا مفعول مطلقِ فعل محذوف باشد و از تتمّه خبر «إِنَّ» نباشد.
يعنى: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: به درستى كه اللّه به غايت نافع است نام او. و به غايت بلند مرتبه است ياد او. و بزرگ است ستايش ذات او. و به غايت منزّه است از نقصان. و به غايت جداگانه است از كيفيّات و زن و فرزند. و به غايت يگانه است در صفات ربوبيّت.

۰.اصل:«وَلَمْ يَزَلْ وَلَا يَزَالُ ، وَ «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْاخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»۳ ، فَلَا أَوَّلَ لِأَوَّلِيَّتِهِ، رَفِيعاً فِي أَعْلى عُلُوِّهِ، شَامِخُ الْأَرْكَانِ، رَفِيعُ الْبُنْيَانِ، عَظِيمُ السُّلْطَانِ، مُنِيفُ الْا لَاءِ، سَنِيُّ الْعَلْيَاءِ».

شرح: وَهُوَ تا لِأَوَّلِيَّتِهِ جمله حاليّه است و قائم مقامِ خبر لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزَالُ است، نظير «أَخْطَب مَا يَكُونُ الْأَمِيرَ وَهُوَ قَائِمٌ».
تفسير اوّل و آخر گذشت در حديث پنجم و ششمِ باب شانزدهم. و تفسير ظاهر و باطن گذشت در حديث دوّمِ باب هفدهم.
تفريع در «فَلَا أَوَّلّ لِأَوَّلِيَّتِهِ» براى ابطالِ قول جمعى است كه مى گويند كه: هميشگىِ اللّه تعالى به معنى مَجازى است و تقدّم او بر عالَم، محضِ تقدّم ذاتى است، چنانچه مذكور شد در شرح حديث سابق، در شرح فقره «سُبْحَانَ الَّذِي لَيْسَ لَهُ أَوَّلٌ مُبْتَدَأٌ وَلَا غَايَةٌ مُنْتَهىً».
رَفِيعاً منصوب به اختصاص است، مثل «نَحْنُ الْعَرَبَ نُقْرِي الضَّيْفَ» ۴ بنصب العرب.
الشَّامِخ (به شين با نقطه و خاء با نقطه): بلند. و «شَامِخ» مرفوع و خبر مبتداى محذوف است، به تقدير «هُوَ شَامِخٌ» و جمله، استيناف بيانىِ سابق است، يا منصوب و مثل «رَفيعاً» است، يا حال مقدّره است از ضمير در «رَفيعاً». و حال، گاهى معرفه مى باشد.
الْأَرْكَان (جمع ركن): چيزهايى كه اعتماد بر آنها شود، مثل «جِبال» كه اعتمادِ استقرار زمين بر آنهاست و مثل حُجَجِ معصومين عليهم السلام .
الْبُنْيَان (به ضمّ باء يك نقطه و سكون نون): بنا كرده شده مثل آسمان.
الْمُنِيف (به ضمّ ميم و كسر نون و سكون ياء دو نقطه در پايين و فاء): مشرف بر چيزى.
الْالَاء (به همزه و الف و لام و الف ممدوده، جمع «الى» به فتح و كسر همزه و تخفيف لام و الف مقصوره و به سكون لام و ياء؛ و «اَلْو» به فتح همزه و سكون لام و واو): نعمت ها.
السَّنِيّ (به فتح سين بى نقطه و كسر نون و تشديد ياء): رفيع.
الْعَلْيَا (به فتح عين بى نقطه و سكون لام و ياء دو نقطه در پايين و الف ممدوده): آسمان، و مكانِ مُشرف بر مكان هاى ديگر.
يعنى: و هميشه بوده و هميشه خواهد بود بر حالى كه اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، پس نيست اوّلى براى اوّليّت او، بلند مرتبه در بالاترِ بالايى خود؛ چه او بلند اركان است، رفيع بناست، بزرگ پادشاهى است، مُشرفِ نعمت ها است، بلند آسمان است.

1.القاموس المحيط، ج ۱، ص ۲۲۶ (سبح).

2.همان.

3.حديد (۵۷): ۳.

4.ر.ك: مغني اللبيب، ج ۲، ص ۶۸۰؛ شرح ابن عقيل، ج ۲، ص ۲۹۸.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 68157
صفحه از 612
پرینت  ارسال به