۰.اصل:«وَمَنْ قَالَ: أَيْنَ؟ فَقَدْ عَنَّاهُ ۱ ؛ وَمَنْ قَالَ: عَلَامَ؟ فَقَدْ أَخْلى مِنْهُ؛ وَمَنْ قَالَ: فِيمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ».
شرح: ظاهر و مناسبِ حديث آينده اين است كه از كاتبان سهوى شده باشد و چنين بايد: «وَمَنْ قَالَ: عَلَامَ؟ فَقَدْ عَنَّاهُ. وَمَنْ قَالَ: أَيْنَ؟ فَقَدْ أَخْلى مِنْهُ» و ما موافق ظاهر شرح مى كنيم.
الفاظِ استفهام، گاهى مستعمل مى شود در آن چه در جواب استفهام حقيقى مذكور مى شود، مثلِ «عَلِمْتُ أَيْنَ زَيْدٌ»؛ زيرا كه علم با استفهام حقيقى جمع نمى شود. و گاهى مستعمل مى شود در استفهام حقيقى؛ و اين جا احتمال اوّل ظاهرتر است.
عَنَّاهُ (به عين بى نقطه و نون و الف منقلبه از ياء) به صيغه ماضى معلومِ باب تفعيل است. التَّعْنِيَة: كسى را رنجور و ضعيف كردن، موافق آنچه گذشت در حديث هفتمِ باب بيستم كه «بَابُ الْعَرْشِ وَالْكُرْسِيِ» است كه: «وَلَزِمَهُ أَنَّ الشَّيْءَ الَّذِي يَحْمِلُهُ أَقْوى مِنْهُ ۲ ».
التَّضْمِين: چيزى را در صندوق و مانند آن كردن براى حفظ.
يعنى: و هر كه گويد كه: بر چيست؟ پس به تحقيق رنجور كرده او را. و هر كه گويد كه: كجاست؟ پس به تحقيق خالى كرده بعض مكان ها را از او. مراد اين است كه: نسبت او را به جميع مكان ها برابر نشمرده. و هر كه گويد كه: در چه چيز است؟ پس به تحقيق او را در ظرفى كه حافظ او باشد شمرده.