469
صافي در شرح کافي ج2

باب بيست و سوم

اصل: بَابُ النَّوَادِر

شرح: اين باب، احاديث غريبه متعلقّه به مسائل توحيد است. در اين باب، يازده حديث است.

[حديث] اوّل

۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ، قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ :«كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَا وَجْهَهُ»فَقَالَ:«مَا يَقُولُونَ فِيهِ؟» قُلْتُ: يَقُولُونَ: يَهْلِكُ كُلُّ شَيْءٍ إِلَا وَجْهَ اللّه ِ، فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللّه ِ! لَقَدْ قَالُوا قَوْلاً عَظِيماً، إِنَّمَا عَنى بِذلِكَ وَجْهَهُ ۱ الَّذِي يُؤْتى مِنْهُ».

شرح: در سوره قصص چنين است: «وَ لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَـهًا ءَاخَرَ لَا إِلَـهَ إِلَا هُوَ كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» . ۲
ضمير يَقُولُونَ راجع به مفسّران از جمله مخالفان است و تفسير ايشان مبنى بر توهّم اين است كه دعا به معنى عبادت باشد و كُلُّ شَيْءٍ به معنى كلّ كائن باشد و هَالِكٌ اسم فاعل براى مستقبل باشد و مأخوذ از هَلاك به معنى فنا باشد و وَجْهَهُ به معنى «ذَاتَهُ» باشد.
سُبْحَانَ اللّه براى تعجّب است. عَظِيماً به معنى بزرگ، به اعتبار گناه است، بنابر اين كه تفسير از روى ظن است و مناسبِ سابق و لاحق نيست؛ زيرا كه لَا إِلهَ إِلَا هُوَ استيناف بيانىِ سابق است و «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَا وَجْهَهُ» استيناف بيانىِ استينافِ سابق است و «لَهُ الْحُكْمُ» استيناف بيانىِ آن است، پس اين تفسيرِ مخالفان، باعث ركاكت نظم قرآن مى شود. و أيضاً تعبير از «ذَات» به «هُوَ» در سابق و به «وَجْهَهُ» در لاحق، خالى از ركاكتى نيست و أيضاً مناسب نيست با آيت سوره انعام و سوره كهف: «الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ»۳ و أيضاً مناسب نيست با حصر در آيت سوره حجّ: «ذَ لِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَـطِـلُ»۴ .
و تفسير امام عليه السلام مبنى بر اين است كه مراد به دعا، استفاده احكام شرع از اللّه است و مراد به «كُلُّ شَيْء»: «كُلُّ مَدْعُوٍّ مَعَ اللّهِ» است و مراد به «هَالِكٌ»: «بَاطِلٌ» و از درجه اعتبار ساقط است و مراد به «وَجْهَهُ»: «سَبِيلَهُ» است و آن، عبارت است از عالمانِ به جميع احكام الهى بى تصرّفى در آنها از روى ظن كه اللّه تعالى در هر زمانى تعيين كرده يكى از ايشان را براى تبليغ احكام او و مددكارىِ مردمان در رسيدن سوى احكام او و عمل به آنها، خواه نبى باشد و خواه وصىّ نبى. و اين، احتراز است از امثال اَحبار و رُهبان در اين امّت به بيان اين كه دعوت ايشان دعوت الهى ديگر است به اللّه تعالى، موافق آنچه گذشت در «كِتَابُ الْعَقْل» در حديث اوّل و سوّمِ «بَابُ التَّقْلِيد» كه باب نوزدهم است و مى آيد در حديث سوم و هفتم اين باب كه: «نَحْنُ وَجْهُ اللّهِ».
مخفى نماند كه بنابراين مى تواند بود كه ضمير «لَهُ» و ضمير «إِلَيْهِ» راجع به اللّه تعالى باشد و مى تواند بود كه راجع به «وَجْهَهُ» باشد. و حاصل هر دو، يكى است. و بنابر دوم، مى تواند بود كه «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» اِخبار از زمان قائم عليه السلام و انحصار حكومت در او باشد. و أيضاً بنابراين شايد كه ذكر «غَدَاة» و «عَشِيّ» در آيت انعام و كهف و ذكر «غُدُوّ» و «آصَال» در آيت سوره نور: «يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْأَصَالِ * رِجَالٌ»۵ مبنى بر اين باشد كه اوايل روز و اواخر روز، وقت استفاده علوم از علماست؛ وَاللّهُ أَعْلَم.
يعنى: روايت است از حارث بن مُغيره (به ضمّ ميم و كسر عين با نقطه) نَصرى (به فتح نون و سكون صاد بى نقطه) گفت كه: پرسيده شد امام جعفر صادق عليه السلام از قول اللّه ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ در سوره قصص: «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَا وَجْهَهُ»۶ پس گفت: چه مى گويند مخالفان ما در معنى اين؟
گفتم: مى گويند: فانى خواهد شد هر كائنى مگر ذاتِ اللّه تعالى.
پس گفت: سُبْحَانَ اللّه ، هر آينه به تحقيق گفته اند سخنى بزرگ در گناه؛ جز اين نيست كه اراده كرده اللّه تعالى به لفظ «وَجْه» راهى را كه آمده مى شود از آن راه.

1.كافى مطبوع: «وجه اللّه » بدل «وجهه».

2.قصص (۲۸): ۸۸ .

3.انعام (۶): ۵۲ ؛ كهف (۱۸): ۲۸.

4.حجّ (۲۲): ۶۲.

5.نور (۲۴): ۳۶ و ۳۷.

6.قصص (۲۸): ۸۸ .


صافي در شرح کافي ج2
468
  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 53252
صفحه از 612
پرینت  ارسال به