47
صافي در شرح کافي ج2

[حديث] چهارم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْخَفَّافِ، أَوْ عَنْ أَبِيهِ ]عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: إِنَّ عَبْدَ اللّه ِ الدَّيَصَانِيَّ سَأَلَ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ، فَقَالَ لَهُ: أَلَكَ رَبٌّ؟ فَقَالَ: بَلى . قَالَ: أَقَادِرٌ هُوَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَادِرٌ قَاهِرٌ . قَالَ: يَقْدِرُ أَنْ يُدْخِلَ الدُّنْيَا كُلَّهَا الْبَيْضَةَ ، لَا يَكْبُرُ الْبَيْضَةُ وَلَا يَصْغُرُ الدُّنْيَا؟ ۱ قَالَ هِشَامٌ: النَّظِرَةَ، فَقَالَ لَهُ: قَدْ أَنْظَرْتُكَ حَوْلاً، ثُمَّ خَرَجَ عَنْهُ.
فَرَكِبَ هِشَامٌ إِلى أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، فَاسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ، فَأَذِنَ لَهُ، فَقَالَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ، أَتَانِي عَبْدُ اللّه ِ الدَّيَصَانِيُّ بِمَسْأَلَةٍ لَيْسَ الْمُعَوَّلُ فِيهَا إِلَا عَلَى اللّه ِ وَعَلَيْكَ، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «عَمَّا ذَا سَأَلَكَ؟» فَقَالَ: قَالَ لِي: كَيْتَ وَكَيْتَ .

1.كافى مطبوع : «لا تكبر البيضة ولا تصغر الدنيا» .


صافي در شرح کافي ج2
46

شرح: در عيون أخبار الرضا عليه السلام چنين است: «قَالَ الرَّجُلُ : مَتى كَانَ ؟ قَالَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام : أَخْبِرنِي مَتى لَمْ يَكُنْ فَأُخْبِرَكَ مَتى كَانَ . قَالَ الرَّجُلُ : فَمَا الدَّلِيلُ عَلَيْهِ ؟ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام : إِنِّي» ۱ تا آخر . و اين ، بهتر است و ما اين را شرح مى كنيم.
الْبُنْيَان (به ضمّ باء يك نقطه و سكون نون) : چيزى كه بنا كرده شود ، مثل خانه ؛ و مراد اين جا بدن آدمى است .
ظرف در مَعَ مَا أَرى متعلّق به عَلِمْتُ دوم است و مَعَ به معنى «عِنْد» است .
أَرى (به فتح همزه و راء بى نقطه و الف منقلبه از ياء) به صيغه مضارع متكلّم وحده از «باب مَنَعَ» است .
الْفَلَك (به فتح فاء و فتح لام ، مصدر «باب عَلِمَ») : حركت دوريّه ، مثل آيت سوره يس : «كُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»۲ و بيان مى شود در «كتاب الصيام» در شرح حديث دوّمِ باب هفتادم كه «بابُ الدُّعَاءِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ» است .
و مصدر در اين حديث به معنى اسم فاعل است ، پس مراد ، متحرّك به حركت دوريّه است ، مثل آفتاب و ماه و ساير نجوم . و مى تواند بود كه جمع «فَلْكَة» (به فتح فاء و سكون لام) باشد ، به معنى چيزهايى كه شكل آنها مستدير است ، مثل آفتاب و ماه و ساير نجوم . پس حاصل هر دو يكى است .
و بر هر تقدير در فقره «مَعَ مَا أَرى» تا آخر ، اشارت به دو استدلال است :
اوّل ، استدلال به اصل حركت دوريّه كه مقتضاى طبع شمس و مانند آن نمى تواند بود ، چنانچه ظاهر است از مقدّماتى كه مذكور شد در شرح حديث اوّلِ اين باب در شرح : «أَمَا تَرَى الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» تا آخر.
دوم ، استدلال به خصوصيّت مَجرى و مدار هر كدامِ آنها . و اين نيز ظاهر شد از مقدّمات مذكوره .
بدان كه اگر مراد به فَلَك ، اين جا آسمان باشد ، چنانچه موافق اصطلاح فلاسفه است ، لازم مى آيد كه حركت آسمان ، مرئىِ مردمان باشد ، و اللّه أعلم.
مَجْرى (به فتح ميم و سكون جيم و راء بى نقطه و الف منقلبه از ياء) مصدر ميمى است ، به معنى روش يا اسم مكان است ، به معنى راه .
الْمُبِين (به صيغه اسم فاعلِ باب اِفعال ، يا باب تفعيل) : ظاهر ؛ و [المُبَيَّن] (به صيغه اسم مفعول باب تفعيل) : ظاهر كرده شده . و همه اين جا مناسب است .
يعنى : گفت آن مرد كه: كِى شد آن كردگارِ به تدبير؟ گفت امام رضا عليه السلام كه: خبر ده مرا كه كِى نبود تا من خبر دهم تو را كه كِى شد .
گفت آن مرد كه: پس چيست دليلِ بر هستى او؟
گفت امام رضا عليه السلام كه: به درستى كه من ، وقتى كه نظر كردم سوى بدن خود و ممكن نبود مرا كه در آن ، چيزى زياد كنم و نه اين كه كم كنم در پهنا و درازى ، و ممكن نبود كه دفع كنم از بدن خود چيزهاى مُضِرّ را و كِشم چيزهاى نافع را سوى آن بدن ، دانستم كه آن بدن را بنا كننده بزرگى هست . پس اقرار كردم به هستىِ آن بنا كننده ، به سبب اين كه مذكور شد از احوال بدن ، نزد آنچه مى بينم از گردشِ گردان به توانايىِ آن بانى ، و برانگيختن ابر و تغيير بادها هر وقتى به جانبى ، و حركت يا راه حركت آفتاب و ماه و ستارگان كه هر كدام راهى و روشى در آن راه دارد ، با آن كه نسبت آنها به روش هاى ديگر و راه هاى ديگر ، برابر است ـ بيانِ اين شد در شرح حديث اوّلِ اين باب ـ و غير آنچه مذكور شد از علامت هاى غريبِ ظاهر ، مثل معدن و كوه ، دانستم كه اين عالم را كردگارِ به تدبيرى بزرگ هست.

1.عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۱، ص ۱۳۱، ح ۲۸.

2.انبياء (۲): ۳۳؛ يس (۳۶): ۴۰.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64985
صفحه از 612
پرینت  ارسال به