511
صافي در شرح کافي ج2

صافي در شرح کافي ج2
510

۰.اصل:«فَبِالْعِلْمِ عَلِمَ الْأَشْيَاءَ قَبْلَ كَوْنِهَا؛ وَبِالْمَشِيئَةِ عَرَّفَ صِفَاتِهَا وَحُدُودَهَا، وَأَنْشَأَهَا قَبْلَ إِظْهَارِهَا؛ وَبِالْاءِرَادَةِ مَيَّزَ أَنْفُسَهَا فِي أَلْوَانِهَا وَصِفَاتِهَا؛ وَبِالتَّقْدِيرِ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَعَرَّفَ أَوَّلَهَا وَآخِرَهَا؛ وَبِالْقَضَاءِ أَبَانَ لِلنَّاسِ أَمَاكِنَهَا، وَدَلَّهُمْ عَلَيْهَا؛ وَبِالْاءِمْضَاءِ شَرَحَ عِلَلَهَا، وَأَبَانَ أَمْرَهَا، وَذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ».

شرح: باء در بِالْعِلْمِ براى سببيّت مَجازى است. و مراد، نفى سببيّت علم است براى چيزى نسبت به خلايق.
عَلِمَ به صيغه ماضى مجرّدِ معلوم است.
عَرَّفَ به صيغه ماضى معلومِ باب تفعيل است.
التَّعْرِيف: چيزى را صاحب بو كردن؛ و مراد اين جا، نزديك كردن چيزى به كَوْن در خارج است.
الصِّفَات: عوارض، مثل رنگ و مقدار. الْحُدُود (جمع حدّ): حقايق اشيا.
أَنْشَأَ به صيغه ماضى معلومِ باب اِفْعال است. الْاءِنْشَاء: ابتدا كردن چيزى را؛ و مراد اين جا، تمهيد مقدّمه چيزها كردن است به احداث آب كه مادّه هر چيز است.
الْأَنْفُس (جمع «نَفْس» به سكون فاء): صاحبان روح.
فِي به معنى «مَعَ» است.
الْأَلْوَان: رنگ ها؛ و مراد اين جا، انواع است. و صِفَاتِهَا عطف است بر أَلْوَانِهَا؛ و هر دو ضمير، راجع است به «أَنْفُس» يا به «أَشْيَاء» مى تواند بود كه وَبِالْاءِرَادَةِ مَيَّزَ أَنْفُسَهَا فِي أَلْوَانِهَا وَصِفَاتِهَا اشارت باشد به اين كه بعد از خلق آب، جدا كرد دو آب را از يكديگر؛ يكى خوشگوار كه از آن بهشت و اهل طاعت خلق شود و ديگرى شورِ تلخ كه از آن جهنّم و اهل معصيت خلق شود، چنانچه مى آيد در باب دوّمِ «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْرِ».
الْأَقْوَات (جمع «قُوت» به ضمّ قاف و سكون واو): اَرزاقِ حيوانات. و اضافه آن به ضمير «أَشْيَاء» از باب اضافه جزء به كلّ است.
عَرَّفَ به صيغه ماضى معلوم باب تفعيل است به معنى نزديك كرد اوّل و آخرِ آنها را به هم، چنانچه گويا كه هر كدام بوى ديگرى را ادراك كرد . مى تواند بود كه ذكر لِلنَّاسِ در تحت ذكر قَضَاء اشارت به اين باشد كه آدم و اولاد او مقصود اصلى از خلقِ مخلوقات اند و بعد از خلق اَقوات ، مخلوق شده اند .
الْعِلَل (به كسر عين و فتح لام اوّلى) : اسرار ، و مصالح در كارى . و آنها را علل غايبه مى نامند .
الْأَمْر : كار ؛ و مراد اين جا ، عمده اسرار است كه ارسال رسل و تكليف براى ثواب و عقاب است .
ذلِكَ اشارت است به مضمون «وَبِالْمَشِيئَةِ عَرَّفَ» تا آخر ، به اعتبار اين كه مشتمل است بر تدريج در آفريدن با وجود قدرت بر آفريدنِ جميع در كمتر از يك لحظه .
يعنى: پس به علم ، دانست چيزها را پيش از حدوث آن چيزها . و به مشيّت ، بوى كَوْنِ عينى داد صفات چيزها و حقايق چيزها را . و به خلق آب ، تمهيد كرد براى آن چيزها پيش از ظاهر ساختن و احداث خصوصيّات آنها . و به اراده ، تمييز كرد صاحبان روح را با انواع آنها و صفات آنها . و به تقدير ، تدبير ارزاق خلايق كرد از جمله چيزها و بويانيد اوّلِ چيزها را و آخر چيزها را ؛ به اين معنى كه نزديك كرد كه آخر به اوّل ملحق شود . و به قضا ، ظاهر ساخت براى مردمان ، مكان هر چيزى را از آسمان ها و ستارگان و عناصر و جبال و معادن و اَنهار و هدايت كرد مردمان را بر منافع آنها . و به امضا ، توضيح كرد اسرار خلق چيزها را كه براى همين زادن و زيستن و مردن نيست كه عبث خواهد بود ، بلكه براى مصلحت هاى بزرگ است . و توضيح كرد به ارسال رسل و انزال كتب و احتجاج به حجج ، مصلحت آن را كه تكليف براى ثواب و عقاب است . و آنچه گفتيم تدبير خداى بى ننگِ به غايت داناست .
اين اقتباس است از سوره انعام و سوره يس و سوره فصّلت .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 63274
صفحه از 612
پرینت  ارسال به