شرح: مَنْزِلَةٌ مبتداست . بَيْنَهُمَا نعتِ مبتداست . جمله فِيهَا الْحَقُّ خبر مبتداست .
الَّتِي مبتداست . بَيْنَهُمَا صله موصول است . جمله لَا يَعْلَمُهَا تا آخر ، خبر مبتداست.
يعنى: روايت است از صالح بن سهل ، از بعض ياران او ، از امام جعفر صادق عليه السلام ، راوى گفت كه: امام پرسيده شد از جبر و از قَدَر كه كدام حق است؟
گفت كه: حق نيست جبر و حق نيست قدر ، وليك مرتبه اى كه ميان آن دو است ، در آن است و بس حق . آن مرتبه كه ميان آن دو است نمى داند آن را مگر امام عالم به جميع احكام الهى ، يا كسى كه تعليم كرده باشد آن مرتبه را به او آن عالم .
مخفى نماند كه به تتبّع معلوم شده كه متكلّمينِ اشاعره و معتزله و امثال ايشان ، در اين مسئله در نزاع و اضطراب اند و مخلصان شيعه اماميّه به تعليمِ «أَهْلَ الذِّكْر» عليهم السلام از اين اضطراب بركنارند و با كمال اطمينانِ خاطر در كشتى نجات اند.
[حديث ] يازدهم
۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدٍ، عَنْ يُونُسَ] عَنْ عِدَّةٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَجْبَرَ اللّه ُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي؟ فَقَالَ:«اللّه ُ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْمَعَاصِي ، ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا».
فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَفَوَّضَ اللّه ُ إِلَى الْعِبَادِ؟ قَالَ: فَقَالَ: «لَوْ فَوَّضَ إِلَيْهِمْ، لَمْ يَحْصُرْهُمْ بِالْأَمْرِ وَالنَّهْيِ».
فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَبَيْنَهُمَا مَنْزِلَةٌ؟ قَالَ : فَقَالَ: «نَعَمْ، أَوْسَعُ مَا ۱ بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ» ۲ .
شرح: لَمْ يَحْصُرْ (به حاء بى نقطه و صاد بى نقطه و راء بى نقطه) به صيغه مضارع غايب معلومِ باب «نَصَرَ» و «ضَرَبَ» است . مراد اين است كه : تفويض ، مستلزم اين است كه اللّه تعالى عاجز باشد مثل ديگران ، چنانچه گذشت در حديث ششمِ اين باب كه : «وَمَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَيْرَ وَالشَّرَّ بِغَيْرِ مَشِيَّةِ اللّهِ ، فَقَدْ أَخْرَجَ اللّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ» . و عاجز ، قابل ربوبيّت نيست و قابل امر و نهى نيز نيست ، مگر آن كه به نيابتِ ديگرى باشد مثل انبيا و اوصيا .
يعنى: روايت است از چند كس از امام جعفر صادق عليه السلام ، هر كدام گفت كه: گفت امام را مردى كه: قربانت شوم ، آيا مجبور كرده اللّه تعالى بندگان را بر گناهان؟
گفت كه: اللّه تعالى عادل تر از اين است كه مجبور كند ايشان را بر گناهان ، بعد از آن عذاب كند ايشان را بر آنها .
پس آن مرد گفت او را كه: قربانت شوم ، آيا پس واگذاشته اللّه تعالى كار را سوى بندگان؟
راوى گفته كه: پس امام عليه السلام گفت كه: اگر وامى گذاشت سوى ايشان ، در حصارِ امر و نهى نمى كرد ايشان را .
پس آن مرد گفت او را كه: قربانت شوم ، پس ميانِ جبر و تفويض ، مرتبه اى هست؟
راوى گفت كه: پس امام عليه السلام گفت كه: آرى ، فراخ تر از ميانِ آسمان تا زمين .
بيانِ اين شد در شرح حديث نهمِ اين باب.