[حديث ] دوم
۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى وَعَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ جَمِيعاً، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ]عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ وَعَبْدِ اللّه ِ بْنِ يَزِيدَ جَمِيعاً، عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ، قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام عَنِ الِاسْتِطَاعَةِ .
شرح: چون حسن بصرى از معتزله بوده و قائل بوده به استقلال بنده در قدرت به تفويضِ دوّمِ معتزله و اين مرد آن را شنيده بوده ، اين سؤال كرده [است] .
يعنى: روايت است از على بن حكم و عبد اللّه بن يزيد (به ياء دو نقطه در پايين مفتوحه) همگى از مردى از اهل بصره ، گفت كه: پرسيدم امام جعفر صادق عليه السلام را از وسعت تامّ در قدرت بنده بر مُكلّفٌ بِه كه چه وقت مى باشد و چگونه مى باشد؟
۰.اصل: فَقَالَ أَبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام :«أَ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَعْمَلَ مَا لَمْ يُكَوَّنْ؟» ، قَالَ: لَا، قَالَ: «فَتَسْتَطِيعُ أَنْ تَنْتَهِيَ عَمَّا قَدْ كُوِّنَ؟» قَالَ: لَا، قَالَ: فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : «فَمَتى أَنْتَ مُسْتَطِيعٌ؟» ، قَالَ: لَا أَدْرِي.
شرح: قَالَ : لَا و نظايرش از قبيل التفات از تكلّم سوى غيبت است ، يا كلام على بن حكم و عبد اللّه بن يزيد است و از قبيل تغليبِ حال حكايت بر حالِ مَحكى است ، نظير آنچه مى آيد در «كِتَابُ الصَّلَاةِ» در حديث دوّمِ باب اوّل كه : «نَادى إِبْلِيسُ يَا وَيْلَه» ۱ . و بر هر تقدير ، مقصود امام عليه السلام از دو سؤال اوّل ، تقرير اين است كه : استطاعت ، بعد از وقت فعل نمى باشد ، و اين ، براى تمهيدِ بيان حق است.
يعنى: پس گفت امام جعفر صادق عليه السلام كه: آيا وسعتِ تامّ در قدرت دارى كه كنى اَلْحَال عبادتى را كه نشده در زمان ماضى به عنوان ادا نه قضا؟
بصرى گفت كه: نه .
امام عليه السلام گفت كه: پس آيا وسعت تامّ در قدرت دارى كه خود را نگاه دارى ، اَلْحَال از معصيتى كه كرده شده در زمان ماضى به عنوانى كه از زمان ماضى رفع شود؟
گفت كه: نه .
بصرى گفت كه: پس گفت او را امام جعفر صادق عليه السلام كه: پس چه وقت تو وسعت تامّ در قدرت بر مكلّفٌ بِه دارى ، آيا پيش از وقت فعل ، يا وقت فعل مطلقاً ، يا وقت فعل با قيدى؟
گفت كه: نمى دانم.