579
صافي در شرح کافي ج2

۰.اصل: قَالَ الْبَصْرِيُّ: فَالنَّاسُ مَجْبُورُونَ؟ قَالَ :«لَوْ كَانُوا مَجْبُورِينَ، كَانُوا مَعْذُورِينَ». قَالَ: فَفَوَّضَ إِلَيْهِمْ؟ قَالَ : «لَا» . قَالَ : فَمَا هُمْ؟ قَالَ: «عَلِمَ مِنْهُمْ فِعْلاً، فَجَعَلَ فِيهِمْ آلَةَ الْفِعْلِ، فَإِذَا فَعَلُوهُ ۱ كَانُوا مَعَ الْفِعْلِ مُسْتَطِيعِينَ».
قَالَ الْبَصْرِيُّ: أَشْهَدُ أَنَّهُ الْحَقُّ، وَأَنَّكُمْ أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَالرِّسَالَةِ.

شرح: فَالنَّاسُ و نظيرش ، به تقدير استفهام است . و فاء براى تفريع است .
كَانُوا مَعْذُورِينَ ، اشارت است به اين كه اگر نفى استطاعت ، متضمّنِ جبر مى بود ، جايز نمى بود مذمّت ايشان در امثال آيت سوره كهف: «وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً» . ۲
فَوَّضَ به صيغه مجهول باب تفعيل است . و مراد به تفويض گذشت در شرح عنوان باب سابق .
مَا هُمْ اين جا ، مستعمل شده به معنى «كَيْفَ هُمْ» و مراد اين است كه : چگونه است حال ايشان كه با وجود اين كه نه مجبوران اند و نه تفويض سوى ايشان شده ، استطاعت تامّ آنچه كنند دارند و استطاعت تامّ آنچه نكنند ندارند!
عَلِمَ (به كسر لام) فِعْلاً عبارت است از «مَا هُمْ صَائِرُونَ إِلَيْه» كه گذشت در حديث پنجم باب سابق . و مراد اين است كه : دانست از ازل اين را كه اگر تسويه كند ميان سعيد و شقى در الطاف ضروريّه مُزيحه علّت و عذر و در الطاف زايده بر آنها كه منافات نداشته باشد با مصالح عامّه ، مثل فايده تكليف كه ابتلا و اختبار است ، سعيد اختيار طاعت مى كند و شقى اختيار معصيت مى كند ، بلكه بر فرض محال ، اگر مفوّض مى بود سوى ايشان نيز ، چنان مى كردند.
مراد به آلَةَ الْفِعْلِ حالتى است كه به آن مخلوقات ، مهيّاى فعل شوند . و اضافه آن ، لاميّه است و آن ، استطاعت تامّ فعل است ، چنانچه گفته در سوره زمر: «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِلْاءِسْلَامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ»۳ .
يعنى: گفت بصرى كه: آيا بنابر اين كه هر كه فعلى كند ، استطاعت آن داشته باشد و هر كه نكند ، نداشته باشد ، مردمان مجبوران اند در فعل و ترك؟
امام عليه السلام گفت كه: اگر مى بودند مجبوران ، مى بودند معذوران در معاصى .
گفت كه: آيا پس واگذاشته شده سوى ايشان؟
گفت كه: نه .
گفت كه: پس چگونه اند ايشان؟
گفت كه: دانست اللّه تعالى در ازل از ايشان فعلى را ، پس كرد در ايشان استطاعت تامّ فعل را به مناسبت آنچه از ايشان دانست ، پس چون كنند آن را ، مى باشند با فعل صاحبان استطاعت تامّ .
گفت بصرى كه: گواهى مى دهم كه آنچه گفتى به كار آمدنى است ، نه آنچه مخالفان مى گويند و اين كه شما اهل بيت نبوّت و رسالتيد.

1.كافى مطبوع : «فعلوا» .

2.كهف (۱۸) : ۱۰۱ .

3.زمر (۳۹) : ۲۲ .


صافي در شرح کافي ج2
578

۰.اصل:«فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوهُ ۱ ، لَمْ يَكُونُوا مُسْتَطِيعِينَ أَنْ يَفْعَلُوا فِعْلاً لَمْ يَفْعَلُوهُ ؛ لِأَنَّ اللّه َ ـ عَزَّ وجَلَّ ـ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُضَادَّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ».

شرح: فَاء براى بيانِ إِذَا فَعَلُوا ، يا تفريع بر آن است . به جاى أَنْ يَفْعَلُوا فِعْلاً لَمْ يَفْعَلُوهُ نگفت : «أَنْ يَفْعَلُوهُ» تا اشارت باشد به اين كه اگر بعض فعل را كنند و بعض را نكنند نفى استطاعت به قدر بعض نكرده است . و نفى استطاعتِ فعلِ نكرده شده مذكور است در سوره كهف در آيت: «الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً»۲ و در آيت: «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» . ۳
لِأَنَّ دليلِ فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوهُ تا آخر ، يا دليل لَمْ يُفَوِّضْ تا آخر است . و حاصل هر دو ، يكى است.
يعنى: پس اگر نكردند تمام مُكلّفٌ بِه را ، نبوده اند صاحبان وسعت تامّ در قدرت كه كنند قدرى از فعل را كه نكرده اند ؛ چه اللّه ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بى ننگ تر از اين است كه همچشمى كند با او در سلطنت پادشاهى او كسى . اشارت به اين است كه : افعال بنده اگر در تحت مشيّت و اراده و قدر و قضاى الهى نباشد ، سلطنت اللّه تعالى ضعيف مى شود.

1.كافى مطبوع : + «في ملكه» .

2.كهف (۱۸) : ۱۰۱ .

3.كهف (۱۸) : ۶۷ و ۷۲ و ۷۵ .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 64158
صفحه از 612
پرینت  ارسال به