583
صافي در شرح کافي ج2

۰.اصل: قُلْتُ: أَرَادَ مِنْهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا؟ قَالَ:«لَيْسَ هكَذَا أَقُولُ، وَلكِنِّي أَقُولُ: عَلِمَ أَنَّهُمْ سَيَكْفُرُونَ، فَأَرَادَ الْكُفْرَ ؛ لِعِلْمِهِ فِيهِمْ، وَلَيْسَتْ ۱ إِرَادَةَ حَتْمٍ، إِنَّمَا هِيَ إِرَادَةُ اخْتِيَارٍ».

1.كافى مطبوع : + «هي» .


صافي در شرح کافي ج2
582

شرح: مِنْ براى تبعيض است ، خواه به اعتبار اجزا و خواه به اعتبار افراد .
قَلِيل عبارت است از اصل قدرت يا وسعتى كه كم باشد .
كَثِير عبارت است از وسعتى كه تمام اجزا باشد ، يا كامل باشد .
كَانَ مُسْتَطِيعاً به اين معنى است كه : با فعل، مستطيعِ فعل بوده و با ترك، مستطيع ترك بوده . و اين ، ردّ است بر معتزله كه مى گويند : الْحَال قدرت و استطاعت تام مى باشد بر فعل در ثانىِ اَلْحَال .
يعنى: صالح گفت كه: بعد از آن، امام عليه السلام گفت كه: نيست براى آن زناكار از جمله استطاعت پيش از وقت فعل چيزى نه كم و نه بسيار ، و ليك در وقت فعل و ترك بوده صاحب استطاعت تام .

۰.اصل: قُلْتُ: فَعَلى مَا ذَا يُعَذِّبُهُ؟ قَالَ:«بِالْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ وَالْالَةِ الَّتِي رَكَّبَ فِيهِمْ؛ إِنَّ اللّه َ لَمْ يُجْبِرْ أَحَداً عَلى مَعْصِيَةٍ ۱ ، وَلَا أَرَادَ ـ إِرَادَةَ حَتْمٍ ـ الْكُفْرَ مِنْ أَحَدٍ، وَلكِنْ حِينَ كَفَرَ كَانَ فِي إِرَادَةِ اللّه ِ أَنْ يَكْفُرَ، وَهُمْ فِي إِرَادَةِ اللّه ِ وَفِي عِلْمِهِ أَنْ لَا يَصِيرُوا إِلى شَيْءٍ مِنَ الْخَيْرِ».

شرح: ضمير يُعَذِّبُهُ راجع به زناست . الْحُجَّة (به ضمّ حاء بى نقطه ، مصدر باب «نَصَرَ») : غالب شدن ؛ و مراد اين جا چيزى است كه سبب غالب شدن اللّه تعالى بر عاصيان است در روز قيامت و آن ، كتب و رسل و ائمّه است .
الْالَة : حالتى كه به آن، بنده مهيّاى وسعت كامل در قدرت است ، اگر چه وسعت كامل نباشد .
رَكَّبَ به صيغه ماضى معلوم باب تفعيل است . التَّرْكِيب : سوار كردن نگين در انگشتر و مانند آن ؛ و مراد اين جا ، جا دادن حالتى است در انسان .
ضمير فِيهِمْ راجع به بندگان است و اشارت است به اين كه آن آلت ، مصحّح تكليف است و مخصوص زنا نيست .
لَمْ يُجْبِرْ به صيغه معلوم باب «نَصَرَ» يا باب اِفعال است . و اين ، براى دفع مذهب جهميّه و مذهب اَشاعره است .
الْحَتْم (به فتح حاء بى نقطه و سكون تاء دو نقطه در بالا) : مضطرّ ساختن كسى را در كارى . و اين ، براى دفع مذهب فلاسفه و تابعان ايشان است و بيان شد در شرح عنوان باب سابق .
حِينَ كَفَرَ كَانَ فِي إِرَادَةِ اللّهِ أَنْ يَكْفُرَ به معنى «عَلِمَ أَنَّهُمْ سَيَكْفُرُونَ فَأَرَادَ الْكُفْرَ لِعِلْمِهِ فِيهِمْ» است ، به قرينه فقره آينده .
جمله وَهُمْ فِي إِرَادَةِ اللّهِ تا آخر ، عطف است بر «حِينَ كَفَرَ» . و ضمير جمع ، راجع است به رؤساى ضلالت و امثال ايشان از اشقيا . و ذكر اين جمله ، براى بيانِ اين است كه كافر دو قسم است: يكى آن كه از كفر خود برمى گردد و او سعيد است . و ديگرى آن كه برنمى گردد و او شقى است .
«أَنْ» در أَنْ لَا يَصِيرُوا مصدريّه است و حمل مصدر بر ضمير «هُمْ» ، براى مبالغه است.
يعنى: گفتم كه: پس بنابر چه عذاب مى كند زانى را؟
گفت كه: به سبب حجّت رسا و به سبب قدرى از استطاعت كه مصحّحِ تكليف است و جا داده در مكلّفان . بيانِ اين، آن كه : به درستى كه اللّه تعالى جبر نكرده كسى را بر معصيت و اراده نكرده اراده لازم ساختنِ انكار ربوبيّت را از كسى ، و ليك وقتى كه منكر ربوبيّت شد آن كس در علم اللّه تعالى ، بود در اراده اللّه اين كه منكر ربوبيّت شود آن كس . و رؤساى ضلالت و امثال ايشان در اراده اللّه و در علم او آنى اند كه نگردند سوى چيزى از طاعت .

1.كافى مطبوع : «معصيته» .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 63797
صفحه از 612
پرینت  ارسال به