شرح: روايت است از عبد الاعلى بن اَعين گفت كه: پرسيدم امام جعفر صادق عليه السلام را كه: كسى كه نشناخته باشد چيزى را از ربوبيّت اللّه تعالى ، مثل ديوانگان ، آيا بر او گرفت و گيرى هست؟
گفت كه: نه.
[حديث ] سوم
۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيى] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ:«مَا حَجَبَ اللّه ُ عَنِ الْعِبَادِ، فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ».
شرح: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: آنچه پنهان داشته اللّه تعالى از بندگان مستضعف خود از ربوبيّت ، پس تكليف به مقتضاى آن فرو گذاشته شده از ايشان.
[حديث ] چهارم
۰.اصل: [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ أَبَانِ الْأَحْمَرِ] عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: قَالَ لِي:«اكْتُبْ»، فَأَمْلى عَلَيَّ: «إِنَّ مِنْ قَوْلِنَا: إِنَّ اللّه َ يَحْتَجُّ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَعَرَّفَهُمْ، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهِمْ رَسُولاً، وَأَنْزَلَ عَلَيْهِمُ الْكِتَابَ، فَأَمَرَ فِيهِ وَنَهى» .
شرح: بيان مَا آتَاهُمْ وَعَرَّفَهُمْ شد در شرح حديث اوّل باب سى و دوم .
ثُمَّ براى تراخى است و اين اشارت است به اين كه احتجاج به «مَا آتاهُمْ وَعَرَّفَهُمْ» احتجاج به حجّت باطنه است كه عقل است ؛ و احتجاج به رسل ، احتجاج به حجّت ظاهره است و آن ، بعد از عقل است به زمانى . و گذشت «در كِتَابُ الْعَقْلِ» در حديث دوازدهمِ باب اوّل كه: «يَا هِشَامُ ، إِنَّ لِلّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ ؛ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَحُجَّةً بَاطِنَةً» ۱ تا آخر .
يعنى: روايت است از حمزة بن طيّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام ، حمزه گفت كه: امام گفت مرا كه: بنويس ، پس خواند بر من تا نويسم كه: به درستى كه از جمله سخن ما اهل بيتِ پيغمبر اين است كه : اللّه تعالى ، حجّت گرفته بر بندگانِ غير مستضعف خود به اين كه داده ايشان را و شناسانيده به ايشان بعد از آن فرستاده سوى ايشان رسول را و فرود آورده بر ايشان كتاب را ، پس امر كرده ايشان را در آن كتاب به طاعت و نهى كرده از معصيت.