۰.اصل: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :«وَكَذلِكَ إِذَا نَظَرْتَ فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ، لَمْ تَجِدْ أَحَداً فِي ضِيقٍ، وَلَمْ تَجِدْ أَحَداً إِلَا وَلِلّهِ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ، وَلِلّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ» .
شرح: بعد از آن گفت امام جعفر صادق عليه السلام كه: و همچنان است چون نظر كنى در جميع چيزها ـ به معنى امرها و نهى ها ـ نمى يابى هيچ كس را در تنگى ، به معنى اكتفا در تكليف به اصل قدرت ، بى وسعت در قدرت ؛ و مَعَ هذَا نمى يابى هيچ كس از مكلّفان را مگر آن كه حجّت الهى بر او تمام شده . و مر اللّه تعالى را در هر كس خواهشى هست ؛ به معنى اين كه عمل بر وفق حجّت الهى و ترك آن به خواست الهى است ، چنانچه گذشت در باب بيست و پنجم .
۰.اصل:«وَلَا أَقُولُ: إِنَّهُمْ مَا شَاؤُوا صَنَعُوا».
ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ اللّه َ يَهْدِي وَيُضِلُّ» .
شرح: مقصود ، دفع توهّمى است كه ناشى از حكم به وسعت در قدرت بندگان مى شود كه مبادا كسى توهّم تفويضِ اوّل يا دوّمِ معتزله كند ، كه مذكور شد در شرح عنوان باب سى ام.
يعنى: و نمى گويم كه : بندگان آنچه خواسته باشند پيش از وقت فعل ، البتّه مى كنند ، تا تفويض دوّمِ معتزله لازم آيد . بعد از آن گفت از براى دفع توهّم تفويضِ اوّلِ معتزله كه: به درستى كه اللّه تعالى توفيق مى دهد و خذلان مى كند.
۰.اصل: وَقَالَ:«وَمَا أُمِرُوا إِلَا بِدُونِ سَعَتِهِمْ، وَكُلُّ شَيْءٍ أُمِرَ النَّاسُ بِهِ، فَهُمْ يَسَعُونَ لَهُ، وَكُلُّ شَيْءٍ لَا يَسَعُونَ لَهُ، فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ، وَلكِنَّ النَّاسَ لَا خَيْرَ فِيهِمْ».