75
صافي در شرح کافي ج2

[حديث] پنجم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَطِيَّةَ، عَنْ خَيْثَمَةَ] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ اللّه َ خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ، وَخَلْقَهُ خِلْوٌ مِنْهُ، وَكُلُّ مَا وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ «شَيْءٍ» مَا خَلَا اللّه َ تَعَالى، فَهُوَ مَخْلُوقٌ، وَاللّه ُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ» .

شرح: اين بيان شد.

[حديث] ششم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ ]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِيقِ حِينَ سَأَلَهُ: مَا هُوَ؟ قَالَ:«هُوَ شَيْءٌ بِخِلَافِ الْأَشْيَاءِ، ارْجِعْ بِقَوْلِي إِلى إِثْبَاتِ مَعْنىً، وَأَنَّهُ شَيْءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ ، غَيْرَ أَنَّهُ لَا جِسْمٌ وَلَا صُورَةٌ، وَلَا يُحَسُّ وَلَا يُجَسُّ، وَلَا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ الْخَمْسِ، لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ، وَلَا تَنْقُصُهُ الدُّهُورُ، وَلَا تُغَيِّرُهُ الْأَزْمَانُ» .


صافي در شرح کافي ج2
74

[حديث] چهارم

۰.اصل: [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ، قَالَ: ]سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ:«إِنَّ اللّه َ خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ، وَخَلْقَهُ خِلْوٌ مِنْهُ، وَكُلُّ مَا وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ «شَيْءٍ» مَا خَلَا اللّه َ، فَهُوَ مَخْلُوقٌ، وَاللّه ُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ؛ تَبَارَكَ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» .

شرح: كاف براى تشبيه است و تشبيه ، حكمِ به مانند بودن است ، به معنى مشاركت دو چيز با هم در اسم جامدِ محض ، مثل جسم .
الْمِثْل : كسى كه اسماى چيزى را داشته باشد ، خواه عين آن چيز باشد و خواه غير ؛ و خواه آن اسما ، محضِ مشتقّات و مانند آنها باشد و خواه نه . «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ»۱ اقتباس از سوره شورى است.
يعنى: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام مى گفت كه: به درستى كه اللّه تعالى خالى است از مخلوق خود و مخلوق او خالى است از او و هر چه فرو آمد بر او نام شى ء ، غيرِ ذاتِ اللّه تعالى ، پس او حادث و آفريده شده است و اللّه تعالى آفريدگار هر چيز است غيرِ خودش ؛ خواه فعل خودش ، مثل آسمان و زمين و خواه فعل غيرش ، مثل معاصى بندگان ؛ چه سر رشته هر كارى به دست قضا و قدر اوست بى جبر بر بندگان ؛ چنانچه بيان مى شود در «بابُ الْجَبْرِ وَالْقَدَرِ وَالْأَمْرِ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ» .
در غايتِ مراتب كمال است آن كه نيست مانند آن قسم كسى در اسمِ جامدِ محض هيچ چيز ؛ چه مخلوق ، مانند خالقِ به محضِ «كُنْ» نمى باشد .
و از اين بيان ، ظاهر مى شود كه ذكر كافِ تشبيه ، با ذكر «مِثْل» ، به واسطه بيان اين است كه نفىِ مانند ، نه به واسطه تصوّر خصوصيّت ذاتِ اللّه تعالى است ، بلكه به واسطه علم به اثر تدبير اوست ؛ چه هر ذاتى كه به اين صفت باشد مانند نمى دارد . و ظاهر مى شود كه اگر مى گفت : «لَيْسَ مِثْلَهُ شَيْءٌ» دلالت مى كرد بر اين كه اللّه تعالى شى ء نباشد ، چنانچه مذهب زنادقه است كه نفىِ مدبّر عالم كرده اند ، اگر چه نفى واجبِ بالذّات ـ كه فاعل موجب باشد ـ نكرده اند ، مگر آن كه «مِثْل» را تخصيص به غير كنيم ، چنانچه مى آيد در حديث دوم بابِ هفدهم كه : «لَا شَيْءَ مِثْلُهُ» ۲ و مراد اين جا آن نيست .
و نظير اين آن است كه مى گويند : مثل تو كسى بخيل نيست ؛ به اين معنى كه تو بخيل نيستى ؛ چه هر كه بر صفت تو باشد بخيل نمى باشد .
و اوست و بس ، شنواى بينا ؛ چه شنوايى و بينايى ديگران نسبت به او هيچ است و لهذا جسم دور را نمى بينند يا كوچك مى بينند و آواز دور را نمى شنوند يا دير و ضعيف مى شنوند .

1.شورى (۴۲) : ۱۱ .

2.الكافي ، ج ۱ ، ص ۱۲۰ ، ح ۲ .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین ؛ احمدی جلفایی، حمید
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 65382
صفحه از 612
پرینت  ارسال به