باب سوم
اصل : بَابُ أَنَّهُ لَا يُعْرَفُ إِلَا بِهِ
شرح: يُعْرَفُ ، به صيغه مجهولِ باب «ضَرَبَ» است. باء در بِهِ براى سببيّت است .
يعنى : اين باب ، بيانِ اين است كه : اللّه تعالى شناخته نمى شود مگر به خودش ؛ مراد اين است كه : معرفت ربوبيّتِ اللّه تعالى ، بى توسّط وحى او به أنبيا و رُسُل و تعليمِ كسى ، حاصل مى شود به الهامِ اللّه تعالى براى هر كه به حدّ تميز رسيده باشد و نظر در آسمان يا زمين يا مخلوقى ديگر كرده باشد ، موافقِ آيت سوره وَالشَّمْس : «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا»۱ .
در اين باب ، سه حديث است و مصنّف رحمه الله ، حديث اوّل را توضيح كرده [است] .
حديث اوّل
۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ السَّكَنِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ: ]«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : اعْرِفُوا اللّه َ بِاللّه ِ، وَالرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ، وَأُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْر بِالْمَعْرُوفِ وَالْعَدْلِ وَالْاءِحْسَانِ».
شرح: اعْرِفُوا در صورتِ امر است و مراد ، نهى است از وسواس در تحصيل معرفتِ اللّه ، به تتبّع اقوالِ فلاسفه و تابعان ايشان ، كه در آنها ابطالِ دور و تسلسل و مانند آنها است ؛ زيرا كه غير سرگردانى حاصلى ندارد و باعث شك در معلوم مى شود ، چنانچه منقول است كه : «عَلَيْكُمْ بِدِينِ الْعَجَائِزِ» . ۲
الْمَعْرِفة : شناختن چيزى به روشى كه لايق آن باشد. باء در بِاللّه و در بِالرِّسَالة و در بِالْأَمْر براى سببيّت است .
الرِّسَالَة (به فتح و كسر راء) ، اسمِ اِرسال ، به معنى فرستادن . و امر به معرفتِ رسول به رسالت ، امر است به اَقصرِ طرقِ معرفتِ رسول ؛ و مبنى بر اين است كه : هر كه ربوبيّت اللّه تعالى را شناخت ، مى شناسد كه او را رضا و سخط هست و ناچار است كه رسولى فرستد ، پس آن كس ، طلب رسول مى كند و زود او را مى شناسد ، به خلاف جمعى كه به غير اين طريق ، نظر در معرفت رسول مى كنند و راه را بر خود دراز مى كنند ؛ موافقِ آنچه مى آيد در «كتابُ الْحُجَّة» در حديث دوّمِ باب اوّل .
و امر به معرفتِ اُولى الْأمر ، به امرِ به معروف و عدل و احسان ، امر است به اَقصرِ طرقِ معرفتِ امام زمان ؛ و مبنى بر اين است كه : هر كه ربوبيّت اللّه تعالى را شناخت، مى شناسد كه ناچار است او را بعد از هر رسولى و پيش از تجدّد شريعتى ديگر تا انقراض دنيا ، از نصبِ حجّتى براى امرِ به معروف و عدل و احسان ، پس چون آن حجّت را بيند ، يا از احوالش پرسد ، مى شناسد او را ؛ به خلاف جمعى كه به غير اين طريق ، نظر در معرفتِ اُولى الْأمر مى كنند و راه را بر خود دراز مى كنند ؛ موافقِ آنچه مى آيد در «كتابُ الْحُجَّة» در حديث دوّمِ باب اوّل ، بعد از آنچه سابقاً مذكور شد .
يعنى : گفت امير المؤمنين عليه السلام كه : بشناسيد ربوبيّت اللّه تعالى را به وسيله الهامِ اللّه تعالى ربوبيّت خود را در دل شما ، در وقتِ نظر شما در مخلوقى از مخلوقات او ؛ و بشناسيد رسول را به وسيله وجوبِ رسالتِ رسول بر ربّ العالمين ؛ و بشناسيد صاحبانِ اختيارِ كارِ عمده را كه صادر شود از شما به وسيله وجوبِ تعيينِ حجّتى بعد از هر رسول ، براى امرِ به معروف و عدل و احسان ؛ موافقِ آيت سوره نساء : «لِئَلَا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»۳ .