[حديث] سوم
۰.اصل: [مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ، قَالَ: ]قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :إِنِّي نَاظَرْتُ قَوْماً، فَقُلْتُ لَهُمْ: إِنَّ اللّه َ ـ جَلَّ جَلَالُهُ ـ أَجَلُّ ۱ وَأَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ، بَلِ الْعِبَادُ يُعْرَفُونَ بِاللّه ِ، فَقَالَ: «رَحِمَكَ اللّه ُ».
شرح: مضمون اين حديث با كلامى ديگر ـ كه تتمّه اين است و به آن ثابت مى شود كه در هر زمانى كسى كه امام معصوم و حجّت باشد لازم است ـ مى آيد در «كتابُ الْحُجَّة» در حديث دوّمِ باب اوّل و در حديث پانزدهمِ باب هشتم كه «بابُ فَرْضِ طَاعَةِ الْأَئِمَّة عليهم السلام » است.
جَلَّ جَلَالُه ، جمله معترضه است. أَجَلّ ، أَفعلُ التبعيد است و به معنى ظاهرتر و واضحتر است.
يُعْرَف ، به صيغه مضارعِ غايب مجهولِ باب «ضَرَبَ» است. خَلْقِهِ عبارت است از مخلوقى كه بيان كند ربوبيّت اللّه تعالى را به دليل . عِبَاد ، عبارت است از رُسُل و اوصياى رسل .
يُعْرَفُونَ ، به صيغه مجهولِ باب «ضَرَبَ» است . بِاللّهِ به معنىِ «بِرُبُوبِيَّةِ اللّه » است .
يعنى : گفتم امام جعفر صادق عليه السلام را كه : به درستى كه من مباحثه كردم با جمعى ، پس گفتم ايشان را كه : به درستى كه اللّه ـ جَلَّ جَلَالُه ـ ظاهرتر و گرامى تر است از اين كه شناخته شود ربوبيّت او به بيانِ مخلوق او ، بلكه بندگان ـ كه رسل و اوصيااند ـ شناخته مى شوند به وسيله معرفت ربوبيّت او .
بيانِ اين شد در شرح حديث اوّل اين باب . پس امام در مقام تحسين گفت كه : رحمت كناد تو را اللّه تعالى .