311
گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام

پيش گرفته اى، شيوه ناتوان هاست!
نعمان گفت: اگر من جزو ناتوان ها ، ولى در مسير اطاعت خدا باشم، برايم دوست داشتنى تر است از اين كه جزو عزيزها ، ولى در مسير نافرمانى خدا باشم.
آن گاه از منبر ، فرود آمد. ۱

4 / 4

رسيدن خبر بيعت مردم با مسلم و ناتوانى نعمان بن بشير، به يزيد

۲۸۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو ودّاك ـ: عبد اللّه بن مسلم [از مجلس نعمان] بيرون آمد و براى يزيد بن معاويه نامه اى نوشت: «امّا بعد ، به راستى كه مسلم بن عقيل ، وارد كوفه شده است و پيروان حسين بن على ، با او بيعت كرده اند . اگر كوفه را مى خواهى ، مردى نيرومند به كوفه بفرست كه بتواند دستورات تو را اجرا كند و با دشمنت ، مانند تو رفتار كند. به راستى كه نعمان بن بشير ، مردى ناتوان است و يا خود را به ناتوانى مى زند».
او نخستين كسى بود كه براى يزيد، نامه نوشت . سپس عُمارة بن عُقبه مانند اين را نوشت و پس از آنها عمر بن سعد بن ابى وقّاص ، چنين نامه اى نوشت. ۲

1.خَرَجَ إلَينَا النُّعمانُ بنُ بَشيرٍ فَصَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : أمّا بَعدُ ، فَاتَّقُوا اللّه َ عِبادَ اللّه ِ ، ولا تُسارِعوا إلَى الفِتنَةِ وَالفُرقَةِ ؛ فَإِنَّ فيهِما يَهلِكُ الرِّجالُ ، وتُسفَكُ الدِّماءُ ، وتُغصَبُ الأَموالُ ـ وكانَ حَليما ناسِكا يُحِبُّ العافِيَةَ ـ [ثُمَّ] قالَ : إنّي لَم اُقاتِل مَن لَم يُقاتِلني ، ولا أثِبُ عَلى مَن لا يَثِبُ عَلَيَّ ، ولا اُشاتِمُكُم ولا أتَحَرَّشُ بِكُم ، ولا آخُذُ بِالقَرَفِ ، ولَا الظِّنَّةِ ، ولَا التُّهَمَةِ ، ولكِنَّكُم إن أبَديتُم صَفحَتَكُم لي ، ونَكَثتُم بَيعَتَكُم ، وخالَفتُم إمامَكُم ، فَوَاللّه ِ الَّذي لا إلهَ غَيرُهُ ، لَأَضرِبَنَّكُم بِسَيفي ما ثَبَتَ قائِمُهُ في يَدي ، ولَو لَم يَكُن لي مِنكُم ناصِرٌ ، أما إنّي أرجو أن يَكونَ مَن يَعرِفُ الحَقَّ مِنكُم ، أكثَرَ مِمَّن يُرديهِ الباطِلُ . قالَ : فَقامَ إلَيهِ عَبدُ اللّه ِ بنُ مُسلِمِ بنِ سَعيدٍ الحَضرَمِيُّ حَليفُ بَني اُمَيَّةَ ، فَقالَ : إنَّهُ لا يُصلِحُ ما تَرى إلَا الغَشمُ ، إنَّ هذَا الَّذي أنتَ عَلَيهِ فيما بَينَكَ وبَينَ عَدُوِّكَ رَأيُ المُستَضعَفينَ . فَقالَ : أن أكونَ مِنَ المُستَضعَفينَ في طاعَةِ اللّه ِ ، أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أكونَ مِنَ الأَعَزّينَ في مَعصِيَةِ اللّه ِ . ثُمَّ نَزَلَ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۵ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۳۵) .

2.خَرَجَ عَبدُ اللّه ِ بنُ مُسلِمٍ ، وكَتَب إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ : أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ مُسلِمَ بنَ عَقيلٍ قَد قَدِمَ الكوفَةَ ، فَبايَعَتهُ الشّيعَةُ لِلحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ ، فَإِن كانَ لَكَ بِالكوفَةِ حاجَةٌ ، فَابعَث إلَيها رَجُلاً قَوِيّا يُنَفِّذُ أمرَكَ ، ويَعمَلُ مِثلَ عَمَلِكَ في عَدُوِّكَ ؛ فَإِنَّ النُّعمانَ بنَ بَشيرٍ رَجُلٌ ضَعيفٌ ، أو هُوَ يَتَضَعَّفُ . فَكانَ أوَّلَ مَن كَتَبَ إلَيهِ . ثُمَّ كَتَبَ إلَيهِ عُمارَةُ بنُ عُقبَةَ بِنَحوٍ مِن كِتابِهِ ، ثُمَّ كَتَبَ إلَيهِ عُمَرُ بنُ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ بِمِثلِ ذلِكَ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۶ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۳۵) .


گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
310

4 / 3

سخنرانى نعمان بن بشير و ترساندن مردم ۱

۲۸۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو ودّاك ـ: نعمان بن بشير ، نزد ما (مردم) آمد و بر منبر رفت. حمد خدا كرد و او را سپاس گزارد و گفت: امّا بعد، ـ بندگان خدا ـ از خدا پروا كنيد و در تفرقه و فتنه و آشوب ، شتاب مكنيد ؛ چرا كه در فتنه و تفرقه است كه مردان ، هلاك مى شوند و خون ها ريخته مى شود و اموال به غارت مى رود . نعمان ، مردى بردبار، اهل عبادت و آرامش طلب بود .بيرون آمدن نماينده امام حسين از مكّه تا شهادتش در كوفه
آن گاه گفت: من با كسى كه با من نجنگد ، نمى جنگم و بر كسى كه به من هجوم نياورده ، هجوم نمى برم و به شما دشنام نمى دهم، متعرّض كسى نمى شوم، و به صِرف اتّهام و گمان، كسى را نمى گيرم ؛ ليكن اگر شما از نيّات خود ، پرده برداشتيد و بيعت خود را شكستيد و با پيشواى خود به مخالفت برخاستيد، سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست، با همين شمشير ، تا در دست من است ، با شما خواهم جنگيد ، گرچه از ميان شما ، كسى يارى ام نكند ؛ ليكن اميدوارم در ميان شما ، آن كه حقيقت را مى شناسد ، بيشتر باشد از كسى كه باطل ، او را گم راه كرده است.
آن گاه عبد اللّه بن مسلم ، پسر سعيد حضرمى و هم پيمان بنى اميّه، برخاست و گفت: اين وضعيت را جز ستمگرى ، اصلاح نمى كند . اين رويّه اى كه تو با دشمنت در

1.نعمان بن بشير بن سعد ـ كه كنيه اش ابو عبد اللّه است و پدرش نخستين كسى بود كه در سقيفه با ابو بكر بيعت كرد ـ به گزارش اهل مدينه ، نخستين نوزاد از انصار است كه پس از هجرت به دنيا آمد ؛ ولى كوفيان ، عمر او را بيشتر مى دانند و معتقدند او روايت هاى فراوانى از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده است. نعمان ، شاعر و طرفدار عثمان بود و از امير مؤمنان ، امام على عليه السلام ، جدا شد. در جنگ صفّين ، همراه معاويه بود و از انصار ، جز او كسى در صفّين با معاويه نبود . معاويه او را نخست ، والى حِمْص كرد و سپس به ولايت كوفه گمارد. يزيد نيز او را بر حكومت كوفه ابقا كرد. او از فرماندهان يزيد بود و سپس در خلافت مروان بن حكم ، در زمره پيروان ابن زبير قرار گرفت. وى مردم حِمْص را به پيشوايىِ خودش طلبيد ؛ ولى آنان پاسخى به وى ندادند . او نيز از حمص فرار كرد ؛ امّا او را دنبال كردند و بر او دست يافتند و او را كشتند و سرش را از تن جدا كردند . اين در سال ۶۴ يا ۶۵ هجرى اتّفاق افتاد .

  • نام منبع :
    گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    با همکاری: طباطبایی نژاد، سید محمود ؛ سید طبایی، سید روح الله ؛ تلخیص : خوش نصیب، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 314492
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به