4 / 14
گرفتار شدن هانى و ماجراهاى او
۳۰۲.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :ابن زياد به دنبال هانى بن عروه ـ كه آن روز ، نود و چند سال داشت ـ فرستاد و به وى گفت: چه چيزى تو را وا داشت كه دشمن مرا ، پناه دهى و او را پنهان كنى؟
هانى گفت: برادرزاده ! او به حق، اين جا آمده و از تو و خاندانت، به حكومت، سزاوارتر است .
عبيد اللّه برخاست و در دستش چوبى نيزه مانند بود. با آن بر سر هانى زد تا اين كه آهن آن چوب ، كنده شد و بر ديوار فرو رفت و مغز پيرمرد، متلاشى شد و همان جا (در جا) وى را كشت. ۱